بیانیه نصیحتی به انصار امام مهدی (ع)
بیانیه : نصیحتی به انصار امام مهدی (ع)
به عربی : «نصیحة وإشادة بأنصار الإمام المهدی»
نویسنده: سید احمدالحسن (ع)
طراحی و تنظیم: صادق شکاری
زبان : فارسی و عربی (دوزبانه)
تعداد صفحات : 17
فرمت : pdf + word
تاریخ صدور بیانیه : ۲۵شوال۱۴۲۶هـ.ق – ۰۶آذر۱۳۸۴هـ.ش
متن نوشتاری :
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین وصلى الله على محمد وال محمد الأئمة والمهدیین
«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَلا فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»؛ (ما سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که خواهان برتری و فساد نیستند و فرجام خوش از آن پرهیزگاران است).[۱]
الاخوة أنصار الإمام المهدی (ع) السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
الیوم وانتم تقفون هذا الموقف الکریم بین یدی الله سبحانه وتعالى وانتم تمثلون أمة الإیمان التی هی محط نظر الله سبحانه وتعالى ومحط نظر وفخر الأنبیاء والمرسلین (وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ)،[۲] الأمة التی یباهی بها الله سبحانه وتعالى ملائکته، أنبیاءه ورسله، أولیاءه وخیرته من خلقه، الأمة التی تمناها جمیع الأنبیاء (ع)، الأمة التی یفرح بها نوح النبی (ع) ویتذکر أیامه وهو یصنع تلک السفینة المبارکة وکلما مر به فوج یستهزؤون، والأمة التی یفرح بها إبراهیم الخلیل (ع) وهو یرى فأسه المبارک من جدید یهوی على رؤوس أصنام الضلالة الخونة، یفرح بهذه الأیدی الزاکیة المبارکة التی اختارت أن تحمل فأس إبراهیم وتعرض عما تواضع علیه أهل الدنیا، وأمة یفرح بها موسى الکلیم (ع) وهی تذکره بطور سیناء وبتلک الکلمات المبارکة التی طرقت إذنیه الکریمتین وهمست فی قلبه: (فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ)،[۳] لأن هذه الأمة أختارت کما اختار موسى (ع) أن تسمع کلمات الله وان تؤمن بکلمات الله، وان تخضع للحکمة.
برادران و خواهران انصار امام مهدی (ع)، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
شما امروز در حالی در این جایگاه کریم، در پیشگاه خداوند متعال ایستادهاید که نقش امت با ایمان را ایفاء میکنید، که محل و جایگاه نظر خداوند متعال و جایگاه نظر و افتخار پیامبران و فرستادگان هستید. (در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر پیشه کن، که تو در حمایت مایى، و آن هنگام که قیام مینمایی پروردگارت را حمد و تسبیح گوی). امتی که خداوند در مقابل فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و اولیائش و بهترین خلقش به آن مباهات خواهد کرد. امتی که تمام فرستادگان آرزوی آن را کردند. امتی که نوح پیامبر (ع) از آن خشنود میشود و به یاد روزهای [گذشته] خویش میاُفتد، زمانی که آن کشتی مبارک خود را میساخت و هر بار که عدهای از کنارش رد میشدند، ایشان را مورد استهزاء قرار میدادند. و امتی که ابراهیم خلیل الله (ع) به آن خشنود میشود، وقتی که تبر مبارکش را مجدداً میبیند که بر سر بتهای گمراهی و خیانتکار فرود میآید. به این دستهای پاک و مبارک خشنود میشود که حمل تبرِ ابراهیم را بر آنچه مردم در برابر آن گردن نهادند، ترجیح دادند و برگزیدند. امتی که به آن موسی کلیم الله (ع) خشنود میشود، چون او را به یاد طور سیناء، و آن کلمات مبارکی که در گوشش طنینانداز شد و قلبش را فرا گرفت، میاندازد: (پس چون به آن [آتش] رسید از جانب راست وادى در آن جایگاه مبارک از آن درخت نداء آمد که اى موسى من خداوند پروردگار جهانیانم). زیرا که این امت همانگونه که موسی انتخاب کرد، برگزید تا کلمات خداوند را بشنود و به آنها ایمان آورد و در مقابل حکمت گردن نهد.
والأمة التی طالما انتظرها عیسى المسیح (ع) لیعود إلى هذه الأرض ولیصرخ بوجه الرومان عبدة المادة، عبدة الطین والحجارة، کلا لدیمقراطیة روما الوثنیة (العلمانیة) کلا لقیصر، کلا لیس المحراب للأنبیاء والملک لقیصر، بل المحراب والملک للأنبیاء والأوصیاء. ولیصرخ بوجه العلماء غیر العاملین الویل لکم انتم کحجر وقع فی فم نهر لا انتم تشربون ولا تترکون الماء یخلص إلى الزرع الویل لکم انتم فی باب الملکوت تقفون لا انتم تدخلون ولا تترکون الداخلین یدخلون، الویل لکم تأکلون حقوق الأرامل والیتامى، الویل لکم تهتمون بظاهرکم وتنسون باطنکم، تظهرون أنکم تطیلون الصلاة وتکبرون العمائم وتطیلون اللحى وتترکون أهم ما فی الشریعة العدل والرحمة والصدق. والأمة التی تمخض عنها تیه أمة محمد (ص) کما تمخض تیه بنی إسرائیل عن الأمة التی فتحت الأرض المقدسة مع (یوشع بن نون) (ع) الأمة التی کل ما قلت هو قطرة فی بحر کرمها وإحسانها وفضلها على سائر الأمم منذ أن خلق الله آدم (ع).
امتی که همواره عیسی مسیح (ع) منتظر آن ماند تا به این زمین باز گردد و در برابر رومیان بندگان مادیات و بندگان گِل و سنگ بایستد، نه به دموکراسی رومیان بت پرست (سکولار)، نه به قیصر، هرگز، محراب برای پیامبران و مُلک از آن قیصر نیست، بلکه محراب و مُلک از آن پیامبران و اوصیاست. تا در برابر علمای بیعمل فریاد زند که: وای بر شما، شما مانند سنگی هستید که در دهانهی رودی افتاده باشد، نه شما آب میخورید و نه اجازه میدهید آب به کشتزار برسد. وای بر شما، شما در درب ملکوت ایستادهاید، نه خود وارد میشوید و نه اجازه میدهید وارد شوند. وای بر شما که حقوق بیوهها و یتیمان را میخورید. وای بر شما که به ظاهرتان توجه دارید و باطنتان را از یاد بردهاید، به ظاهر نماز را طولانی میکنید و عمامهها را بزرگ و ریشها را بلند میکنید و مهمترین امور در شریعت، عدل و رحمت و صدق را رها کردهاید. امتی که نتیجهی سرگردانی امت محمد (ص) میباشد؛ همانگونه که نتیجهی سرگردانی بنیاسرائیل امتی بود که سرزمین مقدس را با [یوشع بن نون] فتح کرد. امتی که هر آنچه در مورد فضل و احسان و کرم آن گفتم، نسبت به همه امتها، از ابتدای خلقت آدم تا کنون، مانند قطره در مقابل اقیانوس است.
ولن تکونوا کذلک، ولن تکونوا هذه الأمة ما لم تکونوا خیر أمة أخرجت للناس، بل وخیر أئمة أخرجت للناس، بل لن تکونوا کذلک ما لم تکونوا المصداق الأمثل والأتم والأکمل لهذه الآیة (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً).[۴] فلیرحم کبیرکم صغیرکم ولیوقر صغیرکم کبیرکم، وقدموا علماءکم العاملین فانهم وفدکم إلى الله، اتخذوا الشیطان عدوا کما اتخذکم أعداء، یرید إضلالکم: (إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ)،[۵] إنما شغل الشیطان فیکم فإن غیرکم من الناس قد کفوه أنفسهم بخروجهم عن الصراط والولایة.
اینگونه نخواهید شد، و این امت نخواهید بود تا زمانی که بهترین امتی که برای مردم پدیدار شد، باشید، بلکه و بهترین پیشوایانی که برای مردم پدیدار شدند، باشید، بلکه آنگونه نخواهید بود تا زمانی که مصداق برتر و کاملتر برای این آیه باشید: (محمد پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر و با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود مىبینى فضل و خشنودى خدا را خواستارند علامت آنان بر اثر سجود در چهرههایشان است این صفت ایشان است در تورات و مَثَل آنها در انجیل چون کشتهاى است که جوانه خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان خدا کافران را به خشم در اندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است). بنابراین بزرگتر شما به کوچکترتان رحم کند، و کوچکتر شما بزرگترتان را بزرگوار شمارد، و علمایِ با عملتان را مقدم بدارید که آنها طلایهداران شما نزد خدا هستند. شیطان را دشمن خود برگیرید همانگونه که شما را دشمن برگرفت، و خواهان گمراه ساختن شماست: (در حقیقت شیطان دشمن شماست شما [نیز] او را دشمن گیرید [او] فقط دار و دسته خود را مىخواند تا آنها از یاران آتش باشند). به طور حصری شیطان به شما مشغول است، زیرا که دیگر مردم با خروجشان از صراط و ولایت، کار شیطان نسبت به خودشان را خاتمه دادهاند.
لا تقابلوا الإساءة بالإساءة، احسنوا إلى المسیء ألا تحبون أن یقابل الله إساءتکم بالإحسان کذلک کونوا مع الناس، أما إساءة أحد الأنصار لکم فهی إحسان فالمؤمن المسیء بحقک سیحمل عنک وزرک الذی أنقض ظهرک. کما تکیلون یکال لکم: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ).[۶]
بدی را با بدی پاسخ ندهید، با کسی که به بدی رفتار میکند، به نیکی رفتار کنید، آیا دوست ندارید خدا بدیتان را با احسان و نیکی پاسخ دهد؟ پس همانگونه با مردم رفتار کنید. اما بدی شخصی از انصار به شما، احسان است؛ زیرا مؤمنی که در حق تو بدی میکند، بار گرانت را از دوشت که کمرت را خم کرده است، بر میدارد. همانگونه که پیمانه بر میدارید برای شما پیمانه برداشته میشود: (اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا پروا داشته باشید و هر کسى باید بنگرد که براى فردا[ى خود] از پیش چه فرستاده است و [باز] از خدا بترسید در حقیقت، خدا به آنچه مىکنید آگاه است).
أنا المذنب المقصر قلیل العمل کثیر الزلل، أرى من فضل الله علیَّ وإحسانه الذی لا طاقة لی على شکره أن أکون هذه الأیام کما کان جدی أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب (ع) یسب على المنابر ثمانین عاماً. ولا یحزنیّ إلا أنهم یتسافلون بهذا فی ظلمات بعضها فوق بعض، ویبتعدون عن النور والهدى إلى صراط الله المستقیم، یحزنی إنهم یختارون عن علم أو جهل الضلالة والنار على الهدى والجنة، ویشهد الله وملائکته وأنبیاءه ورسله إن قلبی یعتصره الألم عندما أجد أنی سبب فی تسافلهم، وأسال الله أن یغفر لمن یجهل الحقیقة منهم ویهدیه إلى الصراط المستقیم ویعرفهم حقی وحجتی علیهم. هذا لیس اختیاری أنا العبد المسکین، بل هو اختیار الله سبحانه وتعالى إن یجعلنی عقبة فی طریق کل الناس فلا یدخلوا الجنة إلا باجتیازها: (فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ).[۷]
من بندهی گناهکار و مقصر و کمعمل و بسیار خطا کار، این را از فضل خداوند و احسانش بر خود- که توانایی شکر آن را ندارم- میدانم که این روزها مانند جدم علی ابن ابیطالب (ع) که هشتاد سال بر منبرها مورد لعنت قرار میگرفت، باشم. و این مرا اندوهگین نمیسازد؛ جز اینکه آنها با این کار در تاریکىهایى که بعضى بر روى بعضى دیگر قرار گرفتهاند، فرو میروند و از نور و هدایت به سوی راه مستقیم خداوند دور میشوند. مرا اندوهگین میسازد که آنها از روی دانایی یا نادانی، گمراهی و آتش را بر هدایت و بهشت ترجیح میدهند و بر میگزینند، و خداوند متعال، فرشتگان، پیامبران و فرستادگانش گواه و شاهدند که قلبم به درد میآید وقتی که خودم را سببی در فرو رفتن آنها در پَستی میبینم؛ از خداوند متعال برای هر کس از آنان که نسبت به حقیقت نادان است خواستار مغفرت هستم و او را به راه راست هدایت کند و به آنها حقم و حجتم را بشناساند. این انتخاب و گزینش من، بندهی مسکین نیست، بلکه انتخاب و گزینش خداوند سبحان و متعال است که مرا گردنهى تنگ در راه تمام مردم قرار دهد که هرگز وارد بهشت نشوند مگر با عبور از آن: (و نخواست از گردنه سخت [ولایت] بالا رود * و تو چه دانى که آن گردنه سخت چیست).
وإذا کنت أنا العبد الظالم لنفسه یرق قلبی رحمة لهم فکیف بالله سبحانه وتعالى وهو الرؤوف الرحیم أسأله سبحانه برحمته أن یهدی أهل الأرض، ویعرفهم صاحب الحق ویعینهم على اجتیاز العقبة. ولکن هیهات فقد تمت الکلمة: (کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ)،[۸] ولقد شاء الله ومشیئته کائنة: (وَإِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِیداً کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُوراً * وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیاتِ إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَیْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآیاتِ إِلَّا تَخْوِیفاً)،[۹] و (قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ) ظهور الإمام المهدی (ع) وبین یدیه رسوله وهکذا شاء الله أن تکون آیة رسول الإمام المهدی (ع) هی العذاب: (وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً)،[۱۰] و (کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُوراً) لأنهم یکذبون کما کذب الأولون فلا ترسل آیة إلا العذاب لکن لا لأمره یعقلون ولا من أولیاءه یقبلون: (حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ).[۱۱]
من که نسبت به خود ستمکار هستم، دلم از روی رحمت برای آنان میشکند و به درد میآید، پس خداوند متعال که او همان مهربان و بخشایشگر است نسبت به خلق چگونه خواهد بود؟! از او طلب به رحمتش درخواست میکنم که اهل زمین را هدایت کند و به آنها صاحب حق را معرفی کند و در عبور از گردنه به آنان کمک کند. و لیکن هیهات؛ زیرا وعده پایان یافت: (وعدهای که از جانب پروردگار مقرر گشته بود). و خداوند اراده کرد و مشیت او انجام شدنی است: (و هیچ شهرى نیست مگر اینکه ما آن را [در صورت نافرمانى] پیش از روز قیامت به هلاکت مىرسانیم یا آن را سخت عذاب مىکنیم این [عقوبت] در کتاب [الهى] به قلم رفته است * و [چیزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اینکه پیشینیان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده شتر دادیم که [پدیدهاى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم کردند و ما نشانهها را جز براى بیم دادن [مردم] نمىفرستیم). (قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ) قبل از روز قیامت، ظهور امام مهدی (ع) است و بین دستانش، فرستادهاش میباشد؛ و اینگونه خداوند متعال خواست که آیت و نشانهی فرستادهی امام مهدی (ع) خود عذاب باشد: (و ما بدون اینکه فرستادهای را [برای هدایت و اتمام حجت به سوی مردم] بفرستیم، عذاب کننده [آنان] نبودیم). و (در کتاب [الهى] به قلم رفته است): زیرا آنان تکذیب میکنند همانگونه که پیشنیان تکذیب کردند، پس نشانه و آیهای فرستاده نمیشود جز عذاب، اما نه به امر وی میاندیشند و نه از اولیائش میپذیرند: (حکمتی است رسا؛ امّا انذارها (برای افراد لجوج) سودی ندارد).
وقد اخبرنا سبحانه وخبره حق وصدق وعدل: (وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً)،[۱۲] فلابد أن یؤمن فوج من أهل کل کتاب بداعی الحق الجدید القدیم المصلوب المقتول: (وَمَا قَتَلُوهُ یَقِیناً)،[۱۳] المیت الحی والنذیر: (مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى)،[۱۴] الذی شبه لهم والذی: (یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً) فی یوم قیام الإمام المهدی (ع): (الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ * رُبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کَانُوا مُسْلِمِینَ * ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ * وَمَا أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ)،[۱۵] (کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُوراً) (وَالطُّورِ * وَکِتَابٍ مَسْطُورٍ …… إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ * مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ).[۱۶]
همانا خداوند متعال به ما خبر داد و خبرش حق و راست و عدل میباشد. (و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او [مسیح] ایمان میآورد؛ و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود). و بایستی که گروهی از اهل هر کتابی به دعوت کنندهی بحق جدیدِ قدیم و به صلیب کشیده شده و به قتل رسیده ایمان بیاورند: (و به یقین او را نکشتند). آن مُرده زنده و بیمدهنده: (بیم دهندهای از بیم دهندگان پیشین). آن کسی که امرش بر آنها مشتبه شد. و کسی که: (بر آنها گواه خواهد بود). در روز قیام امام مهدی (ع): (الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است. * شاید روزی فرا رسد که کافران آرزو کنند که ای کاش مسلمان بودند! بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و خیالات باطل آنان را غافل سازد؛ ولی به زودی خواهند فهمید * ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه برای آنها (زمانی معین) در کتابِ مَعْلُوم بود!). (این مطلب در کتابی نگاشته شده است). (و طور * کتابی نگاشته شده است ….. بتحقیق که عذاب پروردگارت واقع شدنی است * و آن را هیچ باز دارندهای نیست).
فالقرآن هو القرآن، والکتاب هو الکتاب المسطور المعلوم وهو الطور والطور الذی وعدکم الله: (وَوَاعَدْنَاکُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ)،[۱۷] وهو الطور الذی نودی منه موسى (ع): (وَنَادَیْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِیّاً)،[۱۸] وحرز فاطمة (ع): (بسم الله الرحمن الرحیم … الحمد لله الذی خلق النور من النور، وأنزل النور على الطور، فی کتاب مسطور، …)،[۱۹] والکساء الیمانی الذی به شفاء الخمسة أصحاب الکساء (ع) فبه یجبر ضلع الزهراء (ع) المکسور ویسکن دم الحسین (ع) الذی یفور، وبنصره ینتصرون وبحکمه یحکمون، وبین یدیه: (عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ * مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ)، وثمود هم ثمود قال الصادق (ع): (قوله تعالى: (کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا) قال: ثمود رهط من الشیعة، فإن الله سبحانه یقول: (وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُون)،[۲۰] فهو السیف إذا قام القائم علیه السلام: وقوله تعالى: (فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ) هو النبی صلى الله علیه وآله: (نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا) قال: الناقة الامام الذی فهمهم عن الله (وَسُقْیَاهَا) أی عنده مستقى العلم).[۲۱]
پس قرآن همان قرآن، و کتاب نگاشته شده همان کتابِ مَعْلُوم است، و آن همان (طُور)[۲۲] است؛ همان طُوری که خداوند وعدهی آن را به شما داد: (و با شما وعده گذاردیم از طرف راست طُور). و آن همان طُوری است که به موسی (ع) از جانب آن نداء داده شد: (و او را از جانب راست طُور ندا کردیم، و او را در حالی که با وی راز گفتیم، مقرّب خود قرار دادیم). و حرز فاطمه (ع): (بسم الله الرحمن الرحیم… سپاس خداوندی که نور را از نور آفرید و نور را بر طُور نازل کرد، در کتابی نگاشته شده،…). و کساء یمانی که شفای پنج تن آل کساء (ع) به آن میباشد و با آن پهلوی شکستهی زهرا (س) ترمیم میشود و خونِ در حال فوران حسین (ع) آرام میگیرد و با پیروزی او پیروزی اهل بیت و با حکمش، حکم اهل بیت (ع) جاری میگردد و بین دستان وی: (عذاب خدای توست که واقع شدنی است * و چیزی از آن مانع نخواهد بود). و ثمود همان ثمود است که امام صادق (ع) در تفسیر فرموده خداوند متعال: (قوم ثمود از روى سرکشى [پیامبرشان را] تکذیب کردند). فرمود: منظور از ثمود، طایفهای از شیعیان میباشند. خداوند متعال میفرماید: (و اما ثمودیان پس از آنان را رهبری کردیم ولی کور دلی را بر هدایت ترجیح دادند؛ پس به کیفر آن چه مرتکب میشوند صاعقه عذابی خفتآور آنان را در برگرفت). و آن همان شمشیر است، آن هنگام که قائم (ع) قیام نماید. و فرمودهی خداوند: (فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ): پیامبر خدا صلى الله علیه وآله است. و فرمود: (نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا) منظور از ناقه امامی است که به آنها از علم الهی میفهماند. و منظور از (وَسُقْیَاهَا) برخوردار گردن آنان از علم و معرفت الهی است).
«وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»؛ (این مَثَلها را برای مردم میزنیم ولی جز اهل علم آن را درک نمیکنند).[۲۳]
کما أرجو منکم أیها الاخوة والأخوات أنصار الإمام المهدی (ع) أن تتعاملوا بینکم بالرحمة والرأفة الصادقة النابعة من الإیمان بالله سبحانه وتعالى، ابتعدوا عن الریاء والمماراة وحب الظهور والفخر والکذب والحرص …، تجنبوا الأخلاق الذمیمة کما تتجنبون النجاسة، وتحلوا بالصدق والوفاء والرحمة والکرم والشجاعة والعفة …، کما تتعطرون بالریح الطیبة. فلیعامل الصغیر منکم والکبیر کما فرض الله على الابن أن یعامل والده ولیعامل الکبیر منکم الصغیر کما یعامل ابنه بغایة العطف والرحمة. (کونوا زینا لآل محمد ولا تکونوا شیناً علیهم). عرفوا الناس بالحق برحمة، وعاملوهم کما تحبون أن تعاملوا، اقتلوا الشیطان الذی فی بواطنهم بالکلمة الطیبة، جادلوهم بالتی هی احسن وبالحجة البالغة ولا تعاملوهم بقسوة وغلظة فتکونوا بذلک عوناً للشیطان وجهلهم علیهم. قال تعالى: (ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ).[۲۴]
نیز از شما برادران و خواهران، انصار امام مهدی (ع)، خواهش دارم که بین خود با رحمت و رأفت صادقانه که از ایمان به خداوند سبحان نشأت گرفته باشد، رفتار کنید. از ریاء، جدال و علاقه به خود نشان دادن و فخر فروشی، دروغ و حرص ورزیدن دوری کنید،… از اخلاق بد دوری کنید، همانگونه که از نجاسات دوری میکنید. و با صداقت و وفا و رحمت و کرم و شجاعت و عفت و… خود را بیارایید همانگونه که خود را با عطر و رایحهی خوش معطر میسازید. رفتار کوچکترتان نسبت به بزرگتر آنگونه باشد که خداوند بر فرزند واجب کرده که با پدر خویش رفتار کند؛ و بزرگترتان با کوچکتر آنگونه رفتار کند که با فرزند خویش با رحمت و عاطفه فراوان، رفتار میکند. (برای آل محمد زینت باشید نه مایهی سر افکندگی). با رحمت مردم را به حق آشنا کنید، و با آنان همانگونه که دوست دارید با شما رفتار کنند، رفتار کنید، شیطانی که در باطنشان است را با کلمات طیبه از پای در آورید، و با آنچه نیکوتر است و با حجت کامل با آنها بحث و گفتوگو نمایید و با شدت و تندی با آنان رفتار نکنید که با این کار یاریگر شیطان و جهالتشان علیه آنها خواهید شد. خدای متعال میفرماید: (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با بهترین شیوه با آنان بحث کن. زیرا پروردگار تو به کسانى که از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است و هدایتیافتگان را بهتر مىشناسد).
أسألوهم لماذا یعرض فقهاء آخرالزمان عن مناظرتی بکتاب الله سبحانه وتعالى (القرآن) حیث یدعون انهم حملته دونی، فإن المناظرة ستثبت من هو صاحب القرآن الذی لا یفارقه، ولکن هیهات کما قال أمیرالمؤمنین (ع): (وانه سیأتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شیئاً أخفى من الحق ولا اظهر من الباطل، ولا أکثر من الکذب على الله ورسوله!!. ولیس عند أهل ذلک الزمان سلعة أبور من الکتاب إذا تلی حق تلاوته، ولا انفق منه إذا حرف عن مواضعه، ولا فی البلاد شیء أنکر من المعروف ولا اعرف من المنکر، فقد نبذ الکتاب حملته، وتناساه حفظته، فالکتاب یومئذٍ وأهله طریدان منفیان وصاحبان مصطحبان فی طریق واحد لا یؤویهما مأوىً!!. فالکتاب وأهله فی ذلک الزمان فی الناس ولیسا فیهم، ومعهم ولیس معهم، لان الضلالة لا توافق الهدى، وان اجتمعا فاجتمع القوم على الفرقة وافترقوا عن الجماعة کأنهم أئمة الکتاب ولیس الکتاب إمامهم! فلم یبق عندهم منه إلا اسمه، ولا یعرفون إلا خطه وزبره!! ومن قبل ما مثلوا بالصالحین کل مثله وسموا صدقهم على الله فریة وجعلوا فی الحسنة عقوبة السیئة).
از آنها بپرسید چرا فقهای آخرالزمان از مناظره با (قرآن) کتاب خداوند سبحان و متعال از من رویگردانی میکنند، در حالی که خود را بدون من، حامل علم آن میدانند؟ مناظره، صاحب اصلی قرآن که هرگز از آن جدا نمیشود را اثبات میکند. اما هیهات؛ چرا که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: (بعد از من بر شما زمانی خواهد آمد که در آن چیزی پنهانتر از حق و چیزی آشکارتر از باطل و بیشتر از بهتان به خدا و رسولش نخواهد بود. و در نزد اهل آن زمان متاعی نا چیزتر از قرآن، اگر تلاوت شود همانگونه باید تلاوت شود، و پر مشتریتر از آن اگر تحریف شود نخواهی یافت. در سرزمینها چیزی مأنوستر از منکر و چیزی نامأنوستر از معروف نخواهی دید، حاملان کتاب، کتاب را پشت سر خود انداخته و حافظان کتاب آن را فراموش کردند؛ پس در آن زمان قرآن و اهلش مطرود و کنار گذاشته میشوند، دو رفیقاند که همراه با هم در یک مسیرند اما هیچ پناهگاهی آنها را پناه نمیدهد. پس در آن زمان، قرآن و اهلش در میان مردم هستند ولی نه در بین جمعیتشان و همراه آنان؛ زیرا که گمراهی و ضلالت در یک جا جمع نمیشوند! مردم بر فرقه فرقه شدن با هم توافق یابند گویی که آنها، امامان کتاب هستند نه کتاب رهبر و پیشوای آنان. پس در نزد آنان از قرآن چیزی جز اسمش نمیماند و از آن چیزی نمیدانند جز خط و حرکاتش را، و از قبل چه بلاهایی بر سر بندگان صالح خدا نیاوردهاند و راستگویی آنان را دروغ بستن به خدا نامیدند، و برای کار خیر پاداش کار شر قرار دادند).
سبحان الله هل أمسوا یعدون الفرار من مناظرتی منقبة وفضیلة کما کان أسلافهم یعدون الفرار من سیف أبی علی بن أبی طالب (ع) منقبة وفضیلة. أنا أخاطبهم کما خاطبهم أبی أمیرالمؤمنین (ع): (أین الذین زعموا أنهم الراسخون فی العلم دوننا، کذبا وبغیا علینا أن رفعنا الله ووضعهم، وأعطانا وحرمهم، وأدخلنا وأخرجهم. بنا یستعطى الهدى ویستجلى العمى. إن الأئمة من قریش غرسوا فی هذا البطن من هاشم. لا تصلح على سواهم، ولا تصلح الولاة من غیرهم … آثروا عاجلا وأخروا آجلا، وترکوا صافیا وشربوا آجنا … أین العقول المستصبحة بمصابیح الهدى، والأبصار اللامحة إلى منار التقوى. أین القلوب التی وهبت لله وعوقدت على طاعة الله. ازدحموا على الحطام وتشاحوا على الحرام. ورفع لهم علم الجنة والنار فصرفوا عن الجنة وجوههم، وأقبلوا إلى النار بأعمالهم. دعاهم ربهم فنفروا وولوا. ودعاهم الشیطان فاستجابوا وأقبلوا).[۲۵]
سبحان الله! آیا آنان فرار کردن از مناظره با من را فضیلت میدانند، همانگونه که گذشتگانشان گریختن از شمشیر جدم علی بن ابیطالب (ع) را فضیلت و منقبت میدانستند؟! من آنان را مخاطب قرار میدهم همانگونه که پدرم امیرالمؤمنین (ع) آنان را مورد خطاب قرار داد: (کجایند کسانی که به دروغ و از روی حسد گمان میکنند که آنان ریشهداران در دانشند نه ما. خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج. تنها به وسیله ما هدایت حاصل میشود، و کوری و نادانی بر طرف میگردد. امامان از قریشاند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره از بنیهاشم. جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسی غیر از آنان چنین شایستگی را ندارد… دنیاى زودگذر را برگزیدند، و آخرت جاویدان را رها کردند، چشمه زلال را گذاشتند و از آب تیره و ناگوار نوشیدند… کجایند، عقلهاى روشنىخواه از چراغ هدایت؟ و کجایند چشمهاى دوخته شده بر نشانههاى پرهیزگارى؟ کجایند دلهاى به خدا پیشکش شده و در اطاعت خدا پیمان بسته؟ افسوس که دنیا پرستان بر متاع پَست دنیا هجوم آوردند، و براى به دست آوردن حرام یورش آورده یکدیگر را پس زدند. نشانه بهشت و جهنم براى آنان بر افراشته، اما از بهشت رویگردان و با کردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند. پروردگارشان آنان را فرا خواند اما پشت کرده، فرار نمودند، و شیطان آنان را دعوت کرد، پذیرفته به سوى او شتابان حرکت کردهاند).
والسید محمود الحسنی حیث یدعی انه الأعلم فأنا ادعوه للمناظرة العلنیة لیعرف صاحب الحق إن کان یهدف لمعرفة صاحب الحق، ولا یقل أنا فقیه اعلم بالفقه لا بالقرآن فإن الأعلم بالفقه لابد أن یکون الأعلم بالقرآن، لان القرآن هو أصل الفقه ومعدنه. ولکی لا تبقى حجة لمحتج فأنا لا أقیده بأی شرط، وله أن یشترط ما شاء على أن لا یتعدى القرآن والرسول (ص) والأئمة (ع).
سید محمود حسنی که ادعاء میکند اَعلم است، من ایشان را به مناظره علمی دعوت میکنم تا صاحب حق را بشناسد؛ اگر وی به دنبال شناختن صاحب حق باشد. و نگوید که من در فقه اعلمتر هستم و نه در قرآن، زیرا اعلم به فقه ناگزیر باید به قرآن هم اَعلم باشد، زیرا قرآن اصل فقه و معدن آن است. برای اینکه بهانه و حجتی برای کسی باقی نماند، من هیچ گونه شرطی نمیگذارم و برای وی جائز است هر شرطی که مخالف قرآن و رسول (ص) و ائمه (ع) نباشد، بگذارد.
أسألوهم هل إن القرآن ما زال یجری مجرى الشمس والقمر کما اخبر الأئمة (ع) فإذا کان کذلک فمن هو صاحب هذه الآیة فی هذا الزمان: (وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ).[۲۶] فقد نزلت بمحمد (ص) ولکن القرآن حی لا یموت، فمن هو احمد الذی بشر عیسى (ع) بإرساله قبل عودته (ع) إلى أهل الأرض فی زمن ظهور الإمام المهدی (ع)، ومن هو احمد الذی ذکره رسول الله (ص) والأئمة (ع):
از آنها سؤال کنید: آیا هنوز قرآن جریانی همانند گردش خورشید و ماه دارد همانگونه که امامان (ع) خبر دادند یا خیر؟ اگر اینگونه است صاحب این آیه در این زمان کیست؟ (هنگامی که عیسی بن مریم فرمود: ای فرزندان بنیاسرائیل من فرستادهای از جانب خدا برای شما هستم تورات را که پیش از من بوده، تصدیق کرده و به فرستادهای که بعد از من میآید و نام او احمد است، بشارتگر هستم پس وقتی برای آنان دلایلی آشکار آورد گفتند: این سحری آشکار است). این آیه در حق حضرت محمد (ص) نازل شد، ولی قرآن حی لا یموت است. پس احمد که عیسی (ع) فرستادنش را قبل از بازگشتش برای اهل زمین در زمان ظهور امام مهدی (ع) بشارت داد کیست؟ و این احمد که رسول الله (ص) و ائمه (ع) ذکر کردند کیست؟
۱. وقال رسول الله (ص) فی وصیته: (فی اللیلة التی کانت فیها وفاته لعلی (ع) یا أبا الحسن احضر صحیفة ودواة فأملى رسول الله (ص) وصیته حتى انتهى إلى هذا الموضع فقال یا علی انه سیکون بعدی اثنا عشر إماما ومن بعدهم اثنا عشر مهدیاً فأنت یا علی أول الأثنی عشر إمام، وساق الحدیث إلى أن قال ولیسلمها الحسن (ع) إلى ابنه م ح م د المستحفظ من آل محمد (ص) فذلک اثنا عشر إماما ثم یکون من بعده اثنا عشر مهدیا فإذا حضرته الوفاة فلیسلمها إلى ابنه أول المهدیین له ثلاثة أسامی اسم کاسمی واسم أبی وهو عبد الله و احمد والاسم الثالث المهدی وهو أول المؤمنین).[۲۷]
۱. رسول خدا (ص) در همان شبى که رحلت ایشان واقع شد، به على (ع) فرمود: (ای ابا الحسن صحیفه و دواتی حاضر کن. رسول اکرم (ص) وصیت خود را إملاء کرد و على (ع) مىنوشت، تا بدینجا رسید که فرمود: یا على! بعد از من دوازده امام مىباشند و بعد از ایشان دوازده مهدى. پس تو یا على اوّلین دوازده امام مىباشى. و حدیث به درازا کشید تا اینکه فرمود: و چون وفات حسن عسکری برسد آن (خلافت) را به فرزندش (م ح م د) که مُستحفِظ شریعت و از جمله آلمحمّد است تسلیم کند، و ایشان دوازده اماماند. سپس بعد از ایشان دوازده مهدى خواهند بود. (پس وقتى که او را اجل دریافت)، امر (خلافت) را به فرزندش که اوّلین مهدیین است بسپارد، برای او سه نام است، یک نامش مانند نام من، و نام دیگرش نام پدر من است و آنها عبدالله و أحمد، و نام سوّم او مهدى است، و او اوّلین مؤمنان است).
۲. عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر، عن أبیه، عن جده علیهم السلام قال: قال أمیرالمؤمنین (ع) – وهو على المنبر – : (یخرج رجل من ولدی فی آخرالزمان (الى ان قال…) له اسمان: اسم یخفى واسم یعلن، فأما الذی یخفى فأحمد وأما الذی یعلن فمحمد …).[۲۸]
۲. از امام باقر از پدرانش نقل شده که امیرالمومنین (ع) – در حالی که بر روی منبر بود – فرمود: (مردی از فرزندان من در آخرالزمان خروج میکند (تا آنجا که فرمود …) برای او دو اسم است: اسمی آشکار و اسمی پنهان، اسم آشکار محمد و اسم پنهان احمد است).
۳. عن رسول الله: (ذکر المهدی: انه یبایع بین الرکن والمقام اسمه احمد وعبد الله والمهدی فهذه أسماءه ثلاثتها).[۲۹]
۳. رسول خدا (ص) در ذکر و یاد مهدی فرمود: (با او در بین رکن و مقام بیعت میشود، در حالی که سه نام دارد: احمد و عبدالله و مهدی).
۴. وقال الإمام الباقر (ع): (إن لله تعالى کنزا بالطالقان لیس بذهب ولا فضة، اثنا عشر ألفا بخراسان شعارهم (أحمد، أحمد) یقودهم شاب من بنی هاشم على بغلة شهباء، علیه عصابة حمراء، کأنی أنظر إلیه عابر الفرات. فإذا سمعتم بذلک فسارعوا إلیه ولو حبوا على الثلج).[۳۰]
۴. و امام باقر (ع) فرمود: (براى خداى تعالى گنجى در طالقان است که از طلا و نقره نیست، بلکه دوازده هزار نفر در خراساناند که شعارشان «احمد…احمد» است. رهبر آنها جوانى از بنىهاشم سوار بر قاطرى سپید رنگ است و پیشانى بندی قرمز رنگ بر سر بسته است، گویی به او مىنگرم که از رود فرات هم مىگذرد، اگر دعوت او را شنیدید به سوى او بشتابید حتى اگر مجبور باشید سینه خیز بر روی یخها حرکت کنید).
۵. وقال الإمام الصادق (ع): (ثم یخرج الحسنی الفتى الصبیح الذی نحو الدیلم! یصیح بصوت له فصیح یا آل أحمد (أی یا أنصار احمد) أجیبوا الملهوف، والمنادی من حول الضریح فتجیبه کنوز الله بالطالقان کنوز وأی کنوز، لیست من فضة ولا ذهب، بل هی رجال کزبر الحدید …).[۳۱]
۵. امام صادق (ع) فرمود: (سپس حسنی جوان خوش سیما از سمت دیلم خروج میکند و با صدایی رسا ندا میدهد ای آل احمد [یعنی انصار احمد] آن فراری و منادی دور ضریح را اجابت کنید؛ سپس گنجهای طالقان او را اجابت میکنند و چه گنجهایی، از طلا و نقره نیستند بلکه مردانی با قلبهای آهنین هستند…).
۶. وعن الإمام الصادق (ع): (ومن البصرة عبد الرحمن واحمد)،[۳۲] وما ورد عن أمیرالمؤمنین (ع): (ألا وان أولهم من البصرة وأخرهم من الإبدال …).[۳۳]
۶. و امام صادق (ع) فرمود: (و از بصره عبد الرحمن و احمد). و نیز از امیر المؤمنین (ع) نقل شده که فرمودند: (… آگاه باشید که اولین آنان از بصره و آخرین آنان از ابدال میباشد…).
أسألوهم لماذا یعرضون عن مباهلتی، اسألوهم بماذا یفسرون آلاف الرؤى التی رآها عدد کبیر جداً من المؤمنین وفی بلدان مختلفة، رأوا رسول الله (ص) والأئمة (ع) فی المنام وهم یخبرون إن احمدالحسن حق وما سواه زخرف وباطل، عن عبد الله بن عجلان قال: ذکرنا خروج القائم (علیه السلام) عند أبی عبد الله (ع) فقلت: کیف لنا نعلم ذلک؟ فقال (ع): یصبح أحدکم وتحت رأسه صحیفة علیها مکتوب: طاعة معروفة. (اسمعوا وأطیعوا).[۳۴] وهذه الصحیفة هی رؤیا رآها النائم قبل ان یستیقظ صباحاً، أسألوهم هل الحق فی حاکمیة الله التی یدعو لها احمدالحسن وهی التی أمر بها الله تعالى فی کتابه الکریم أم فی حاکمیة الناس والانتخابات التی یدعون لها ویلهثون وراءها وهی بقایا مائدة الأمریکان الکفرة، ثم ها قد جاءتنا أیام الحج فاسألوهم هل سیلبون فی الحج وهل سیقولون: (لبیک اللهم لبیک ، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة لک والملک لک لا شریک لک)، ثم ألا یستحی من یلبی هذه التلبیة منهم من نفسه، أو لیسوا بانتخاباتهم یصرخون (الملک لنا) أوَ لیسوا یصرخون (الملک لغیرک لاشیء لک) فأی ملک ابقوا لله حتى یقولوا له سبحانه (الملک لک لا شریک لک) أو لیس هذا هو النفاق بعینه فعملهم یخالف قولهم، ویخالف رایة الإمام المهدی (ع): (البیعة لله)، واسألوهم بماذا یفسرون عشرات الأدلة على هذه الدعوة وکلها أدلة الأنبیاء والمرسلین (ع): (قُلْ مَا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِی وَلا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلَیَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ).[۳۵]
از آنها سؤال کنید که چرا از مباهله با من رویگردانی میکنند. از آنها سؤال کنید که هزاران رؤیای صادقه که تعداد زیادی از مؤمنان در کشورهای مختلف که در آنها رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) را دیدهاند و به آنها خبر دادند که احمدالحسن حق است و غیر او باطل را چگونه تفسیر میکنند؟ عبدالله بن عجلان گوید: (خروج قائم را نزد ابیعبدالله (ع) یاد کردیم و پرسیدیم چگونه آن را بدانیم؟ حضرت فرمود: هر شخص از شما بیدار میشود و در زیر سرش صحیفهای مییابد که در آن نوشته شده است: اطاعتی نیکو). (بشنوید و اطاعت کنید). و این صحیفه همان رؤیا است که شخص صبح قبل از بیدار شدن میبیند. از آنها سؤال کنید که آیا حق در حاکمیت خدا که احمد الحسن به آن فرا میخواند، و خداوند در کتاب کریمش به آن امر میکند، است، یا در حاکمیت مردم و انتخاباتی که دعوت به آن میکنند و به دنبال آن زبان از کام بر میآورند که آن ته مانده سفره آمریکای کافر است؟ به علاوه این ایام حج است که فرا رسیده است، پس از آنان بپرسید که آیا در حج به لبیک خواهند پرداخت و خواهند گفت: (لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد و النعمة لک و الملک لک لا شریک لک). آیا هر کس از آنان که این تلبیه را میگوید از خود شرم نمیکند؟! آیا با انتخاباتشان فریاد سر نمیدهند که مُلک و فرمانروایی از آن ماست؟! آیا فریاد نمیزنند که مُلک از آن غیر توست و چیزی از آنِ تو نیست؟! پس چه مُلکی برای خداوند باقی گذاشتهاند تا به او سبحان بگویند: (ملک و فرمانروایی برای توست و شریکی برای تو نیست). آیا این عین نفاق نیست؟! زیرا عمل آنها مخالف گفتههایشان و مخالف پرچم امام مهدی (ع) که بر آن نوشته شده است: (بیعت برای خدا). از آنها بپرسید که دهها دلیل بر این دعوت که همگی دلایل انبیاء و فرستادگان (ع) است را چگونه تفسیر میکنند: (بگو من رسولی نوظهورى نیستم؛ و نمىدانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مىشود پیروى مىکنم، و جز هشدار دهندهای آشکار نیستم).
أیها الاخوة أنصار الإمام المهدی (ع) لقد کلفنی الله مالا طاقة لی على حمله إلا أن یعیننی بحوله وقوته. وهو استقامتی واستقامتکم: (فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).[۳۶] فأعینونی بورع واجتهاد وعفة وسداد وإصلاح ذات بینکم.
ای برادران و خواهران انصار امام مهدی (ع)، خداوند مرا مکلف به امری کرده است که یارای حمل آن را ندارم؛ مگر این که او با حول و قدرت خویش مرا یاری دهد و آن استقامت من و استقامت شماست: (همانگونه که دستور یافتهای، ایستادگی کن و هر که با تو توبه کرده نیز چنین کند و طغیان نکنید که او به هر آنچه انجام میدهند بیناست). پس با پرهیزگاری، تلاش، عفت، راستی و درستی، و اصلاح بین خود مرا یاری کنید.
واستغفر الله لکم ولی من کل ذنب أذنبناه وکل خطیئة اخطئناها. اذکروا الله یذکرکم واستغفروه یغفر لکم واستعینوه یعینکم واستنصروه ینصرکم واستغیثوه یغثکم، ولیکن القرآن شعارکم ودثارکم، ولتکن الصلاة والدعاء معراجکم إلى الله بولی الله. ولا تنسونی من دعائکم فی أناء اللیل وأطراف النهار.
برای هر گناهی که مرتکب شدهایم از خداوند برای شما و خودم، طلب آمرزش میکنم. خدا را یاد کنید او نیز شما را یاد میکند طلب آمرزش کنید تا شما را ببخشاید و از او یاری بجویید تا شما را یاری دهد، و از او طلب نصرت کنید تا شما را نصرت دهد، و به او استغاثه کنید تا شما را استغاثه کند و قرآن شعار و پوششتان باشد، نماز و دعایتان به وسیله ولی خدا معراج شما به سوی خدا باشد. و مرا از دعای خویش در نیمههای شب و اطراف روز محروم نکنید.
والسلام علیکم یا أنصار الله وأنصار الأنبیاء والمرسلین وأنصار الإمام المهدی (ع) ورحمة الله وبرکاته وصلواته وصلوات ملائکته علیکم.
وعظم الله أجورکم بوفاة الإمام الصادق (ع).
(احیوا أمر آل محمد رحم الله من أحیا أمر آل محمد)
ربی (أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ) لدینک *** ربی (أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ) لدینک *** ربی (أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ) لدینک
درود خدا ای انصار الله و انصار پیامبران و فرستادگان و انصار امام مهدی (ع) و رحمت و برکاتش بر شما باد. و صلوات خدا و فرشتگان بر شما باد.
خداوند پاداش شما را به مناسبت شهادت امام صادق (ع) بزرگ دارد.
(امر آل محمد را احیاء کنید، خداوند رحمت کند کسی که امر آل محمد را احیاء کند).
پروردگارا (من مغلوب شدم، پس مرا یارى کن) بخاطر دینت *** پروردگارا (من مغلوب شدم، پس مرا یارى کن) بخاطر دینت *** پروردگارا (من مغلوب شدم، پس مرا یارى کن) بخاطر دینت.
خادمکم الذی یتشرف بخدمتکم
المذنب المقصر بحق الله وحق الإمام المهدی (ع)
احمد الحسن
۲۵ / شوال / ۱۴۲۶ هـ . ق
***
نسخه عربی :
pdf + word + html
نسخه فارسی :
pdf + word + html
نسخه دوزبانه :
pdf + word + html
[1] القصص: ۸۳.
[2] الطور: ۴۸.
[3] القصص: ۳۰.
[4] الفتح: ۲۹.
[5] الفاطر: ۶.
[6] الحشر: ۱۸.
[7] البلد: ۱۲-۱۱.
[8] یونس: ۱۹.
[9] الإسراء: ۵۹-۵۸.
[10] الإسراء: ۱۵.
[11] القمر: ۵.
[12] النساء: ١٥٩.
[13] النساء: 157.
[14] النجم: 56.
[15] الحجر:1-4.
[16] الطور:8.
[17] طـه: 80.
[18] مریم:52.
[19] مفاتیح الجنان-دعای نور.
[20] فصلت:17.
[21] بحار الأنوار ج 24 ص 72 ، البرهان.
[22] طُور : کوه، داخل خانه، آنچه که برابر با چیز دیگرى یا اندازه آن باشد..
[23] العنکبوت:43.
[24] النحل: ۱۲۵.
[25] نهج البلاغة
[26] الصف: ۶.
[27] بحار الأنوار ج53 ص147 والغیبة للطوسی ص150.
[28] کمال الدین وتمام النعمة- الشیخ الصدوق ص 653.
[29] غیبة الطوسی ص470.
[30] منتخب الأنوار المضیئة ص343.
[31] بحار الأنوار – العلامة المجلسی ج53 ص15.
[32] بشار الإسلام 181.
[33] بشارة الإسلام ص 148.
[34] منتخب الأنوار المضیئة – السید بهاء الدین النجفی ص 311 / کمال الدین ص654.
[35] الأحقاف:9.
[36] هود: ۱۱۲.
مطالب مرتبط :
دانلود بیانیههای سید احمدالحسن (ع)
دانلود خطبهها و سخنرانیهای سید احمدالحسن (ع)
دانلود کتابهای سید احمدالحسن (ع)
نظرات
ارسال یک نظر