معنای سخن خدای متعال: «هو الله الذی لا اله الا هو....»
نویسنده : سید احمدالحسن (ع)
موضوع : بیان معارف و توحید آیات قرآنی
زبان : فارسی و عربی (دوزبانه)
تعداد صفحات : 9
فرمت : pdf + word
تاریخ : 1428 هـ . ق
منبع : کتاب جواب المنیر (پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج)، جلد2 - سوال/ 76
السؤال/ 76: قال تعالى في سورة الحشر: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾.
س1: ما هو تفسير هذه الآيات الكريمة ؟
س2: الأسماء، أي أسماء الله الحسنى في الثلاث آيات الكريمة عددها أربعة عشر ما علاقة هذه الأسماء بالمعصومين الأربعة عشر ؟
س3: وهل هذه الأسماء هي انعكاس صفات الله في المعصومين (ع) ؟
المرسل: إبراهيم رغيل
پرسش/ 76: در سورهی حشر خداوند متعال میفرماید: (او است خدايی يگانه، هيچ خدايی جز او نيست، دانای نهان و آشکار و بخشاينده و مهربان است * او است خدای يگانه که هيچ خدای ديگری جز او نيست، فرمانروا است، پاک است ، عاری از هر عيب است، ايمنی بخش است، نگهبان است، پيروزمند است، با جبروت است و بزرگوار، و از هر چه برای او شريک قرار میدهند منزّه است * او است خدايی که آفريدگار است، صورتبخش است، اسمهای نيکو از آنِ او است، هر چه در آسمانها و زمين است تسبيحگوی او هستند و او پيروزمند و حکيم است).([1])
سوال 1: تفسیر این آیات کریم چیست؟
سوال 2: نامها یا اَسما نیکوی خداوند در این سه آیهی کریم، چهارده تا میباشد. رابطهی این نامها با چهارده معصوم چیست؟
سوال 3: آیا این نامها انعکاس صفات خداوند در معصومین (ع) میباشد؟
فرستنده: ابراهیم رغیل
الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله رب العالمين وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.
﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾، ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾، ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾.
أولاً: يجب معرفة أنّ الألوهية وصف له سبحانه وتعالى، فمن عَبَدَ الله فهو مشرك في مرتبة ما، قال تعالى: ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾. فهذا الشرك وإن كان لا يخرج صاحبه عن الإيمان بالله، ولكنه نقص عظيم في معرفة المعبود سبحانه وتعالى، الذي يعرف بالأسماء والصفات، ولكن لا تدل عليه الأسماء والصفات دلالة تامّة، فهي واقعة في طريق معرفته سبحانه وتعالى، وليست هي هو سبحانه وتعالى، فهو سبحانه وتعالى تجلّى بها وبالاسم الأعظم الأعظم (الله) الذي يجمعها، ليُعرف ويُعبد هو سبحانه وتعالى لا لتعبد هي، فبها يُعرف ويُعبد، فمن قَصَرَ معرفته سبحانه على الأسماء والصفات لم يصل إلى تمام التوحيد الذي لا يكون إلاّ بتمام الإخلاص له سبحانه وتعالى، بل إنّ من عبد الذات سيجد نفسه في النهاية من هؤلاء المشركين ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾. وفي الآيات أعلاه بيانٌ لهذه الحقيقة، فالحقيقة عبر عنها بضمير الغائب (هو)، والحقيقة هي الاسم الأعظم الأعظم الأعظم الذي يجب أن يتوجّه إليه العابد في عبادته. فالسجود لله، ولكن الله (الذات الإلهية) قِبلة للكنه والحقيقة وليس اسم الله هو الحقيقة.
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین، وصلی الله علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلّمتسلیماً.
(او است خدايی يگانه، هيچ خدايی جز او نيست، دانای نهان و آشکار و بخشاينده و مهربان است). (او است خدای يگانه که هيچ خدای ديگری جز او نيست، فرمانروا است، پاک است ، عاری از هر عيب است، ايمنی بخش است، نگهبان است، پيروزمند است، با جبروت است و بزرگوار، و از هر چه برای او شريک قرار میدهند منزه است). (او است خدايی که آفريدگار است، صورتبخش است، اسمهای نيکو از آنِ او است، هر چه در آسمانها و زمين است تسبيحگوی او هستند و او پيروزمند و حکيم است).
اول: باید بدانیم که الوهیت، صفتی برای خداوند سبحان و متعال است و هر کسی که الله را عبادت کند، در مرتبهای، مشرک میباشد. خداوند متعال میفرماید: (و بيشترشان به خدا ايمان نياورند مگر با شرک).([2]) این شرک اگرچه صاحبش را از ایمان خارج نمیکند ولی نقصی عظیم در شناخت و معرفت معبود سبحان و متعال میباشد؛ همان که با نامها و صفتها شناخته میشود، در حالی که نامها و صفتها دلالت کامل بر ایشان ندارد؛ این اسمها در مسیر شناخت خداوند سبحان و متعال قرار دارند و «هو» سبحان و متعال نمیباشند؛ «هو» سبحان و متعال با این اسمها و صفتها و با اسم اعظم اعظم (الله) که دربرگیرندهی همهی صفات است، متجلّی شد تا شناخته و پرستیده شود نه اینکه این نامها و اسامی پرستیده شوند؛ پس با نامها شناخته و پرستیده میشود و هر کس شناخت و معرفتش را به این اسمها و صفتها محدود کند هرگز به تمام توحید نخواهد رسید؛ توحیدی که نمیتوان به آن رسید مگر با نهایت اخلاص برای او سبحان و متعال، در حالی که هر کس که ذات را عبادت کند در نهایت خود را از همین مشرکین خواهد دید: (و بيشترشان به خدا ايمان نياورند مگر با شرک).([3]) و در آیات ذکر شده، بیانی از این حقیقت وجود دارد؛ حقیقتی که با ضمیر غایب (هو) به آن اشاره میشود؛ حقیقتی که همان اسم اعظم اعظم اعظم است که عبادتکننده باید در عبادتش متوجه او باشد؛ پس سجده از آنِ او است، در حالی که الله (ذات الهی) قبلهای برای کُنه و حقیقت است و اسم الله همان حقیقت، نمیباشد.([4])
في الآيات الثلاث تجد: ﴿هُوَ اللَّهُ﴾، ﴿هُوَ اللَّهُ﴾، ﴿هُوَ اللَّهُ﴾، ففي كل الآيات وُصِفَ هو سبحانه وتعالى بالذات الإلهية (الله)، أو أنّه سبحانه وتعالى تجلّى وظهر للخلق بالذات الإلهية (الله). ولكن الذات الإلهية (الله) في كل مرّة وصفت بأسماء تختلف عن الأخرى: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾. في هذه الآية فتحت كلمة التوحيد بـ (هو) وختمت بـ (هو)، فهو الشاهد الغائب سبحانه يوصف بـ (الله)، والله يوصلك إلى معرفة الحقيقة، وإنّها هو سبحانه الشاهد الغائب.
در هر سه آیه میبینیم: «هو الله»، «هو الله»، «هو الله»؛ بنابراین در همهی آیهها، «هو» سبحان و متعال با ذات الهی (الله) توصیف میشود؛ به عبارت دیگر او سبحان و متعال با ذات الهی (الله) بر خلق متجلّی شده است؛ ولی هر بار ذات الهی (الله) با اسمهایی که با دیگری فرق دارد، توصیف شده است: «هُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ». در این آیه، کلمهی توحید با (هو) شروع میشود و با (هو) پایان میپذیرد، او سبحان و متعال شاهد غایب است که با «الله» توصیف میشود. الله شما را به شناخت حقیقت خواهد رسانید در حالی که «هو» سبحان و متعال، شاهد غایب میباشد.
وهذه الآية تبيّن التوحيد من الألف إلى الياء، فالمعبود سبحانه وتعالى تجلّى بالذات الإلهية (الله)، وبالذات الإلهية يُعرف ويُعبد هو سبحانه وتعالى. فلأن حقيقة وهوية كل مخلوق هي الظلمة والنقص، فقد واجه سبحانه وتعالى خلقه بالكمال المطلق (الله، الذات الإلهية).
﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾: هذا الوصف وإن كان للذات الإلهية (الله)، ولكن له علاقة بمعرفة الكنه والحقيقة فـ (هو) سبحانه الشاهد الغائب، والهاء دلالة على الشهود، والواو دلالة على الغيبة.
﴿هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾: بيَّنت فيما مضى وفي أكثر من مرّة أنّ الرحمن الرحيم هو باب الذات الإلهية (الله)، ولولا أنّه سبحانه جعل باب الذات الرحمة، لما استطاع أحد من الخلق تحصيل الكمال والوصول إلى المعرفة والعبادة.
این آیه، توحید را از الف تا یاء آن بیان میکند؛ معبود سبحان ومتعال با ذات الهی (الله) تجلّی یافت و او(هو) سبحان ومتعال با ذات الهی شناخته و پرستش میشود. از آنجا که حقیقت و هویت همهی مخلوقات، ظلمت وتاریکی ونقص است، خداوند سبحان ومتعال با آنها با کمال مطلق روبهرو میشود (الله، ذات الهی).
«عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ»: اگرچه این صفت برای ذات الهی است، ولی رابطهی شدیدی با شناخت حقیقت و کُنه دارد؛ «هو» سبحان و متعال شاهد غایب است، «هاء» دلالت بر شهود و «واو» دلالت به غیب مینماید.
«هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ»: پیشتر در موارد متعددی بیان کردم که الرحمن الرحیم دروازهی ذات الهی (الله) می باشند([5]) و اگر خداوند سبحان و متعال دروازهی ذات را رحمت قرار نمیداد، هیچ یک از مخلوقات هرگز توانایی به دست آوردن کمال و رسیدن به معرفت و پرستش را به دست نمیآورد.
قال تعالى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾. ومن المناسب هنا أن نلتفت إلى قوله تعالى: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾ ولم يقل: (عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم)، فهو سبحانه وتعالى في هذه الآية بيَّن أنّه تجلّى لخلقه بالذات الإلهية (الله)، وكذا فإنّ باب الذات الإلهية (الرحمن الرحيم) منها، فهو تجلّى أيضاً بالباب بل إنّ مواجهة الخلق تكون بباب الذات الإلهية (الرحمن الرحيم)، ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيّاً مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى﴾. فهو سبحانه وتعالى أراد بيان أنّه سبحانه وتعالى تجلّى بالذات الإلهية (الله)، وتجلّى أيضاً بباب الذات الإلهية (الرحمن الرحيم)؛ ولذا قال تعالى: ﴿هُوَ اللَّهُ﴾، وقال تعالى: ﴿هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾.
خداوند متعال میفرماید: (ای کسانی که ايمان آوردهايد، پا جایِ پایِ شيطان مگذاريد و هر که پا بر جای پای شيطان گذارد، بداند که او فقط به فحشا و منکر فرمان میدهد و اگر فضل و رحمتی که خدا بر شما ارزانی داشته است نمیبود، هيچ يک از شما هرگز رویِ پاکی نمیديد ولی خدا هر کس را که بخواهد پاکيزه میسازد و خداوند شنوا و دانا است).([6]) شایسته است در اینجا به این سخن خداوند متعال توجه نماییم: «عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ» و نفرموده است: «عَالَمُ الغَیبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحمَنُ الرَّحیمُ»؛ در این آیه هو سبحان و متعال بیان فرموده است که او با ذات الهی (الله) بر خلقش تجلّی نموده است و از آنجا که دروازهی ذات الهی «الرحمن الرحیم» جزئی از ذات الهی است، او «هو» نیز با این دروازه تجلّی یافته است و حتی مواجهه با خلق نیز از طریق دروازهی ذات الهی «الرحمن الرحیم» صورت میپذیرد: (بگو: چه الله را بخوانيد چه رحمان را، هر کدام را که بخوانيد، نامهای نيکو از آنِ او است).([7]) بنابراین هو سبحان و متعال میخواهد بیان فرماید که او سبحان و متعال با ذات الهی (الله) تجلّی نمود است و همچنین با دروازهی ذات الهی (الرحمن الرحیم). از همین رو میفرماید: «هُوَ اللهُ» و «هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ».
﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾: في هذه الآية الأسماء بعد قوله تعالى: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ﴾ ثمانية أسماء، والحقيقة أنّها جميعاً مرتبطة بالباب، باب الذات الإلهية باطنه وظاهره، أي: الرحمن الرحيم والواحد القهار فقد بيَّنت فيما مضى أنّ بسملة سورة التوبة (بسم الله الواحد القهار)، وبيَّنت أنّ باب الذات الإلهية له ظاهر وباطن. قال تعالى: ﴿بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ﴾، وإنّ الباطن هو الرحمن الرحيم يشمل الموحدين الداخلين، والظاهر هو الواحد القهار يشمل الكافرين الذين رفضوا الدخول. ([8]) والآن نعود إلى الآية فنجد أنّ الأسماء الثمانية منقسمة بالتساوي بين باطن الباب وظاهره، فالأربعة الأولى مرتبطة بباطن الباب الرحمن الرحيم، والأربعة الأخيرة مرتبطة بظاهر الباب.
در این آیه: «هُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»، بعد از این سخن خداوند متعال: «هُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» هشت نام وجود دارد و در واقع همهی آنها با دروازهی ذات الهی مرتبط میباشند؛ با ظاهر و باطن دروازهی ذات الهی یا همان الرحمن الرحیم و الواحد القهار. پیشتر بیان نمودم که بسمله سورهی توبه در واقع «بسم الله الواحد القهار» است و بیان نمودم دروازهی ذات الهی، ظاهری دارد و باطنی. خداوند متعال میفرماید: «بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ»([9]) (دری باشد که درون آن رحمت باشد و بيرون آن عذاب)؛ باطنش همان الرحمن الرحیم است که موحدین وارد شده به آن را شامل میشود و ظاهرش الواحد القهار است که کافرانی که از وارد شدن امتناع کردند را دربر میگیرد.([10]) حال به آیه بر میگردیم و ملاحظه میکنیم که نامهای هشتگانه به دو قسمت مساوی بین باطن و ظاهر دروازه تقسیم شدهاند؛ چهار نام اول با باطن دروازهی الرحمن الرحیم و چهار نام بعدی با ظاهر دروازه، مرتبط میباشند.
﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ﴾: أهمية هذا الاسم الإلهي (الملك) لا تخفى على الذين يعترفون بحاكمية الله ويرفضون حاكمية الناس، فهم يعلمون أنّ هذا الاسم هو قسيم الجنة والنار، من اعترف بتجلّي هذا الاسم في الخلق دخل الجنة، ومن لم يعترف كان ممن تابع إبليس (لعنه الله)، فحجة الله على خلقه هو تجلّي هذا الاسم في الخلق، وإبليس كان ممن كفر به وتابعه أكثر بني آدم في هذا الكفر وعدم الاعتراف بحاكمية الله. فهذا الاسم هنا في هذه الآية من آيات أمهات التوحيد، بل وبعد قوله تعالى: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ﴾ يدل على مدى ارتباط حاكمية الله وملك الله بالتوحيد، ويبين أن المعترف بها موحد والكافر بها مشرك.
﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾. في هذه الآية ثلاثة أسماء: الخالق، البارئ، المصور. وهذه الأسماء هي صفات للذات الإلهية (الله)، والفرق بينها وبين سابقاتها من الأسماء أنّ الأربعة الأولى تُبيِّن كمال الذات الإلهية، والأربعة الثانية بيَّنت هيمنة وقهر الذات الإلهية (الله) لغيره سبحانه، أمّا هذه الأسماء فهي تُبيّن عطاء وفيض الله سبحانه على غيره.
«هُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ»: اهمیت این اسم الهی (الملک) برای کسانی که به حاکمیّت خدا اعتراف دارند و حاکمیّت مردم را نمیپذیرند پوشیده نیست. آنها میدانند که این نام تقسیم کنندهی بهشت و دوزخ است. هر کس به تجلّی این نام در خلق اعتراف کند وارد بهشت میشود و هر کس اعتراف نکند از کسانی خواهد بود که پیرو ابلیس (لعنت الله) شدهاند. حجّت خدا بر خلقش، تجلّی این نام در خلق است و ابلیس از کسانی بود که به این موضوع کفر ورزید و بسیاری از بنی آدم در این کُفر و عدم اعتراف به حاکمیّت خداوند از او پیروی نمودند. این نام در این آیه از آیههای اصلی توحید میباشد و حتی بعد از این سخن خداوند متعال: «هُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» بر حاکمیّت و ملک خدا با توحید دلالت دارد و نشان میدهد که اعتراف کننده به آن، موحّد و کافر به آن، مشرک میباشد.
«هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»: در این آیه سه نام آمده است: خالق، البارئ و المصوّر و این اسمها، صفتهای ذات الهی (الله) میباشند. تفاوت این سه نام با نامهای آیهی قبل در این است که نامهای چهارگانهی اول کمال ذات الهی و چهار نام بعدی تسلط و هیمنه و قهر ذات الهی را بیان میکنند اما این نامهای سهگانه بخشش و عطا و فیض خدای سبحان را بر غیر نشان میدهند.
* * *
الجواب المنير عبر الأثير (الجزء الثاني)
أجوبة السيد أحمد الحسن (ع)
على الأسئلة الواردة عبر الإنترنت
1428 هـ . ق
[1]. حشر: 22 تا 24.
[2]. یوسف: 106.
[3]. کسی که خواستار کمال توحید است به حقیقت توجه کند. نامها و صفتها دلایل و علامتهایی هستند که به خدا دلالت میکنند تا به این وسیله شناخته شود. کسی که به دلیل یا علامت مشغول شود و آنکه به سوی او دلالت دارند را رها کند، توجه او به واقع به آن معنایی که این دلایل و علامتها به آن اشاره میکنند، نخواهد بود. مَثَل چنین کسی مانند کسی است که به صدا در آمدن زنگ خانه را بشنود و از این صدا لذت ببرد اما از کسی که این صدا به او دلالت میکند، غافل شود؛ یعنی کسی که پشت در ایستاده است تا در باز شود. بنابراین کسی که به صفتها مشغول شود و بصیرت خود را صرفا بر آنها متمرکز کند، خویشتن را از کسی که این صفت ها به او دلالت میکنند (یعنی حقیقت او سبحان) در حجاب قرار داده است. بنابراین انسان باید از مرحلهی شناخت خدا و استدلال بر خداوند متعال با آثارش عبور کند؛ چرا که او مظهر آثار، و ظاهری است که غایب نیست؛ همان طور که امام حسین(ع) در دعای عرفه میفرماید:
إلهي تَرَدُّدي في الآثارِ يُوجِبُ بُعدَ المَزارِ، فاجمَعْني عَلَيكَ بِخِدمَةٍ تُوصِلُني إلَيكَ، كَيفَ يُستَدَلُّ عَلَيكَ بِما هُوَ في وُجودِهِ مُفتَقِرٌ إلَيكَ؟! أيَكونُ لِغَيرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيسَ لَكَ حتّى يَكونَ هُوَالمُظهِرَ لَكَ؟! متى غِبتَ حتّى تَحتاجَ إلى دَليلٍ يَدُلُّ عَلَيكَ؟! وَمَتي بَعُدْتَ حَتّي تَكُونَ الْآثارُ هِي الَّتي تُوصِلُ اِلَيْكَ؟ عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراكَ عَلَيْها رَقيباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِكَ نَصيباً! اِلهي اَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ اِلَي الْاثارِ، فَاْرجِعْني اليك بِكِسوَةِ الْاَنْوارِ وَهِدايَةِ الْاِسْتبْصارِ حَتّي اَرْجعَ اِلَيْكَ مِنْها، كَما دَخَلْتُ اِلَيْكَ مِنْها مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ اِلَيْها وَمَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الْاِعْتِمادِ عَلَيْها، اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرُ.
.... معبود من! چون به یکایک آثار برای شناساییات توجه کنم، راه وصول و شهودت از من دور گردد، پس مرا خدمتی فرما که به وصال و شهود جمالت زود رساند. چگونه من به آثاری که در وجود خود محتاج تو هستند بر وجود تو استدلال کنم؟ آیا موجودی غیر از تو ظهوری دارد که مال تو نباشد و بتواند مظهر تو و سبب ظاهر شدن تو باشد؟ تو کِی از نظرها پنهان بودی تا به دلیل و برهان محتاج باشی که به تو راهنمایی کند؟! و کِی از ما دور بودی تا آثار و مخلوقات ما را به تو برساند؟! دیدهای که تو را همراه خود نمیبیند، کور است و زیان دیده قلب آن بندهای که از محبت تو بهرهای ندارد. خدای من! فرمان دادی تا به سوی آثار بازگردم؛ پس مرا در کسوت انوار و هدایت بینش به سوی خود بازگردان تا اینکه از آثار به سوی تو بازگردم همان طور که در آنها داخل شدم در حالی که سریر و قلبم از توجه به آن مصون و همتم از اینکه به آن تکیه کند، برداشته شده باشد که تو بر هر چیز توانایی. (بحار الانوار: ج 59 ص 225)
به این سخن امام(ع) توجه نمایید: «خدای من! فرمان دادی تا به سوی آثار بازگردم؛ پس مرا در کسوت انوار و هدایت بینش به سوی خود بازگردان تا اینکه از آثار به سوی تو بازگردم همان طور که در آنها داخل شدم در حالی که سریر و قلبم از توجه به آن مصون و همّتم از اینکه به آن تکیه کند، برداشته شده باشد که تو بر هر چیز توانایی». امام حسین(ع) با این سخن خود بیان میکند که اگر حتی لازم باشد که انسان برای شناخت و معرفت حق به آثار و صفات مراجعه کند باید تلاش کند تا باطن و سریرش را از نگاه کردن و مشغول شدن و کوتاه کردن نگاهش به آنها مصون دارد تا همتش را از آنها بردارد و به خداوند متعال برسد؛ چرا که آنها زیارتگاههایی به غیر از خداوند متعال میشوند و باعث زیاد شدن حجابها بین بنده و پروردگارش میگردند؛ بنابراین لازم میآید، همان طور که بنده به آثار وارد شده است، از آنها خارج گردد بدون اینکه از آنها اثر پذیرد و به آنها اعتماد کند و به آنها مشغول گردد، همان گونه که امام حسین(ع) در دعا میفرماید: «تا اینکه از آثار به سوی تو بازگردم همان طور که در آنها داخل شدم». سلام بر تو ای مولای من، روزی که متولد شدی و روزی که به شهادت رسیدی و روزی که زنده مبعوث شوی. خداوند متعال دعای امام حسین(ع) را اجابت فرمود و همان طور که در روایت بعدی دیده میشود، او را راضی و مرضی به سوی خدش بازگردانید.
از ابو عبد الله(ع) روایت شده است که فرمود: «سورهی فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید چرا که سورهی امام حسین(ع) است و به آن راغب باشید، خداوند شما را بیامرزد». ابو اسامه که در مجلس حاضر بود به حضرت گفت: چگونه این سوره از آنِ امام حسین(ع) گشت؟ فرمود: «آیا این سخن خداوند متعال را نشنیدهای «یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة * إِرجعی إِلی ربِّکَ راضیةً مَرضیة * فَادخلی فِی عِبادی * وَادخلی جَنَّتی» (ای نفْس آرامش يافته! * خوشنود و پسنديده به سوی پروردگارت بازگرد * و در زمرهی بندگان من داخل شو * و به بهشت من دَرآی)؟ منظور از این آیه فقط حسین بن علی (ع) است؛ او دارای نفس مطمئنهی راضیهی مرضیه است...». بحار الانوار: ج 42 ص 93.
[4]. کسی که خوستار توضیحات بیشتری است میتواند به کتاب تفسیر سورهی فاتحهی سید احمدالحسن و همچنین کتاب متشابهات ج 2 چاپ 2 ص 69 و 80 و 86 مراجعه نماید.
[5]. به تفسیر سورهی فاتحه و کتاب متشابهات ج 1 چاپ 2 ص 9 و ج 2 چاپ 2 ص 52 و 61 و 82 و سایر موارد مراجعه نمایید.
[6]. نور: 21.
[7]. إسراء: 110.
[8]. هنا الكلام في الآخرة، فيكون ظاهر الباب هو (الواحد القهار) والباطن هو (الرحمن الرحيم)؛ لأن الرحمة في الآخرة لا تشمل الكافرين والمنافقين، فيكون المواجه لهم هو القوة والقهر والعذاب (الواحد القهار)، وأما في الحياة الدنيا فظاهر الباب هو (الرحمن) والذي يشمل حتى الكافرين والمنافقين وكل شيء، وباطن الباب هو (الرحيم) والذي يختص بالمؤمنين في الدنيا والآخرة. ومن أراد التفصيل فعليه بمراجعة تفسير سورة الفاتحة، وكتاب المتشابهات: ج1 ط2 ص13 ... للسيد أحمد الحسن اليماني الموعود. (المعلق).
[9]. حدید: بخشی از آیهی 13.
[10]. در اینجا صحبت از آخرت است که ظاهر دروازه «الواحد القهار» و باطن آن «الرحمن الرحیم» میباشد؛ چرا که در آخرت، رحمت شامل حال کافران و منافقان نخواهد شد و مواجهه با آنها با قدرت و قهر و عذاب (الواحد القهار) صورت خواهد گرفت. اما در زندگی این دنیا ظاهر دروازه «الرحمن» است که شامل همه حتی کافران و منافقان و همه چیز میباشد و باطن دروازه «الرحیم» است که در دنیا و آخرت به مؤمنان اختصاص دارد. کسانی که خواستار توضیح بیشتر هستند میتوانند به تفسیر سورهی فاتحه و کتاب متشابهات ج 1 چاپ 2 ص 13 و ... مراجعه نمایند.
مطالب مرتبط :
دانلود بیانیههای سید احمدالحسن (ع)
دانلود خطبهها و سخنرانیهای سید احمدالحسن (ع)
دانلود کتابهای سید احمدالحسن (ع)
دانلود مجموعه کتابهای پاسخهای روشنگرانه (جواب المنیر)
نظرات
ارسال یک نظر