سخنرانی سید احمدالحسن (ع) بمناسبت روز عید غدیر بزرگ و تبریک گویی در گروه تلگرامی الدعوة المهدوية 1442 قمری
سخنرانی : تبریک گویی به مناسبت روز عید غدیر بزرگ
به عربی: تهنئة بيوم عيد الغدير الأغر
خطیب : سید احمدالحسن (ع)
موضوع : تبریک گویی به مناسبت روز ولایت، بیان مسائل روز از جمله: تسلط طالبان بر افغانستان، کودتا در تونس، واکسن کرونا و لزوم تزریق آن برای حفظ سلامتی
زبان : فارسی، عربی و (دوزبانه)
تعداد صفحات : 10
تاریخ : 18 ذیالحجه 1442 - 28 جولای 2021 م - 6 مرداد 1400 ش
منبع : گروه تلگرامی الدعوة المهدوية
متن نوشتاری :
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
كل عام وأنتم بخير وعافية بمناسبة عيد الله الأكبر، عيد الغدير وعيد حاكمية الله سبحانه وتعالى.
حادثة وبيعة الغدير مشهورة ومتواترة في كتب المسلمين، ومختصرها أن رسول الله صلى الله عليه وآله، نقل ولايته الإلهية إلى الإمام علي صلوات الله عليه، وأعلن تنصيبه خليفة لله في أرضه من بعده. وأنا هنا أحب أن أنقل حديث مختصر مما روي في بيعة الغدير المباركة. أنا بالحقيقة لا يظهر... لا تظهر عندي الكتابة أمامي لا أعرف السبب، إذا كان يوجد صوت فقط.. نعم.. نعم.
الدكتور علاء: نعم سيدنا الصوت جيد، حبيبي براحتك.
السيد أحمدالحسن: جزاكم الله خيرا.. نعم.
سلام علیکم و رحمة الله و بركاته
به مناسبت عید بزرگ خدا، عید غدیر وعید حاكمیت خدای سبحان ومتعال هر سال شما در خیر وعافیت باشید.
اتفاق و پیمان غدیر در كتابهای مسلمانان مشهور و متواتر است. و مختصر آن این است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ولایت الهیاش را به امام علی- صلوات الله علیه- انتقال داد و او را بعد از خودش خلیفة خدا اعلام كرد. دوست دارم اینجا حدیث مختصری را بیان كنم كه روایت غدیر مبارك است. در واقع نوشتهاش برایم نمایش داده نمیشود و نمیدانم دلیلش چیست... اگر صدا هست {بگویید} چون قطع و وصل میشود. بله! بله!
دکتور علاء: بله آقای ما، صدا خوب است عزیزم؛ شما راحت باشید.
سيد احمدالحسن: خداوند به شما پاداش نیک دهد.. بله!
الحديث هو ما رواه الإمام أحمد ابن حنبل في مسنده الجزء الرابع الصفحة 281، في سنده إلى البراء ابن عازب قال: (كنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم في سفر فنزلنا بغدير خم فنودي فينا الصلاة جامعة وكسح لرسول الله صلى الله عليه وآله وسلم (طبعا الحديث صلى الله عليه وسلم، اعتيادا أنا ذكرت وآله. للدقة فقط نقل .. كما هم يروونه) وكسح لرسول الله صلى الله عليه وسلم تحت شجرتين فصلى الظهر وأخذ بيد على رضى الله عنه فقال ألستم تعلمون أنى أولى بالمؤمنين من أنفسهم قالوا بلى قال ألستم تعلمون انى أولى بكل مؤمن من نفسه قالوا بلى قال فأخذ بيد على فقال من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. قال فلقيه عمر بعد ذلك فقال له هنيئا يا ابن أبي طالب أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة). إلى هنا إنتهى ما نقله أحمد ابن حنبل في مسنده، والحمدلله رب العالمين على نعمة الإسلام وكمالها بعلي وبخلفاء الله من ولده صلوات الله عليهم أجمعين.
الأحبة المستمعين، هناك قضايا أريد أن أعرض لها اليوم ولو باختصار. فمن يرغب الإستماع وربما الإنتفاع أو يكون له رأي أخر، فجزاه الله.. فجزاه الله خير جزاء المحسنين.
آن حدیث، همان روایت امام احمد بن حنبل، در كتاب مسُندش، جلد ۴، صفحه 281، در سندش از بُراء بن عازب است كه نوشته: (در یک سفر، همراه با رسول خدا صلی الله علیه وسلم بودیم كه در غدیر خم منزل كردیم. ندا دادند كه وقت نماز جماعت است. راه را برای رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم باز كردند و ایشان را یاری كردند (طبعاً در حدیث آمده صلی الله علیه و سلم كه عادت آنها است و من به خاطر دقت در انتقال كلام اینطور میگویم؛... همینطوری كه آنها روایت میکنند) راه را برای رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم باز كردند و ایشان را یاری كردند تا به زیر آن دو درخت رسید و نماز ظهر را خواند و دست علی رضی الله عنه را گرفت و فرمود: آیا نمیدانید كه من بر تمام مومنین از خودشان اولیتر هستم؟ گفتند: بله! فرمود: آیا شما نمیدانید كه من بر تمام مومنین اولیتر هستم؟ گفتند: بله! پس دست علی را گرفت و فرمود: هر كسی كه من مولای او هستم علی مولای اوست؛ خدایا با دوستان او دوست و با دشمنانش دشمن باش. بعد از این گفتهها، عُمر با علی روبرو شد و گفت: گوارا باد بر تو ای فرزند ابیطالب، صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن با ایمان هستی). در اینجا نقل قول احمد ابن حنبل از كتاب مسندش پایان یافت. خدای جهانیان را شکر بسیار به خاطر نعمت اسلام و تکمیل آن با علی و خلیفههای خدا كه از فرزندان اویند- كه درود خدا بر همة آنها باد!
شنوندگان عزیز: نکتههایی وجود دارد كه میخواهم امروز به آنها بپردازم؛ حتی اگر شده خیلی كوتاه. كسی كه دوست دارد بشنود یا شاید استفاده ببرد، یا اگر دیدگاه دیگری داشته باشد، خدا خیرش بدهد،... خدا خیرش دهد از آن خیری كه به نیکوكاران میدهد.
القضية الأولى:
أفغانستان، وما يحصل فيها من محاولة مجرمي طالبان الوهابية السلفية أخزاهم الله للسيطرة على البلاد. وهم يقتلون الناس بوحشية وإجرام لا يقل عما فعله مجرمي داعش في سوريا والعراق. واعتقد أن هناك عدم اهتمام متعمد بهذه المسألة رغم أنها تخص كل العالم، فتقدم طالبان وتحقق موطأ قدم للحركة الوهابية السلفية الاجرامية هناك، يعني دعم لهذا الفكر الإجرامي، يعني تفجيرات وقتل وترويع في عدة دول أخرى في العالم. أتمنى من الناس، وأرجو من الناس ومن شعوب العالم أن تقف مع الشعب الأفغاني ضد حركة طالبان الإجرامية قبل أن تقع الفأس في الرأس - كما يقولون - ، وأتمنى للشعب الأفغاني والمؤمنين في أفغانستان السلامة والنصر على هذه الحركة الإجرامية وتحقيق الأمن والاستقرار في هذا البلد الكريم.
مسئله اول: افغانستان و دستاوردهای جنایتکاران طالبان، همان وهابیهای سلفی- كه خدا رسوایشان كند- و سیطرۀ آنها بر آن كشور میباشد. آنها مردم را وحشیانه و جنایتکارانه میكشند، كه دستكمی از جنایتهای داعش در سوریه و عراق ندارد. و به نظر من عمداً به این موضوع توجهی نمیشود با اینکه موضوع به همة دنیا مربوط است. پس پیشرویهای طالبان و تثبیت جایپای وهابیت سلفی جنایتکار در آن منطقه، به معنای پشتیبانی از این مکتب و تفکر جنایتکار است؛ همان انفجارها، كشتارها، هراس افکنیها در كشورهای دیگر دنیا... از مردم و ملتهای دنیا خواهش دارم و امیدوارم كه دوشادوش كشور افغانستان و بر علیه حركت جنایتکارانة طالبان بایستند پیش از آنکه به قول معروف (كار از كار بگذرد). و برای مردم افغانستان ومؤمنان، آرزوی سلامتی و پیروزی بر علیه این جنبش جنایتکار را دارم، و آرزو میکنم كه ثبات به این كشور کریم بازگردد.
القضية الثانية:
وقبل أن أطرحها أود أن أبين لمن يعترضون على إبداء الرأي في القضايا التي تحدث في دول العالم بحجة أنك لا تنتمي أو لم تولد في هذا البلد، هناك يعني بعض ال.. ما اعرف يعني.. الجهل أو.. على كل حال.
- أولا: هناك نقاط يعني أبينها في هذا المثال ..أولا وقبل كل شيء أود أن أبين أنه من حقنا أن نبدي أرائنا ووجهة نظرنا في أي مسألة إنسانية كانت، لأننا جميعا بشر فلنا أن نعلق ونبدي أرائنا على ما يحدث في أمريكا أو أوروبا أو آسيا وأي مكان آخر إلى أخره، وخصوصا القضايا التي تتعلق بالظلم والطغيان.
- ثانيا: من حقنا أن نبدي أرائنا في القضايا الإسلامية أو ما يحدث في البلدان الإسلامية؛ لأننا مسلمون.
- وثالثا: من حقنا أن نبدي أرائنا في القضايا العربية. المهم.
مسئله دوم: قبل از اینکه آن را مطرح كنم، میخواهم برای كسانی كه میگویند من به فلان كشور تعلق ندارم یا در آنجا به دنیا نیامدهام، و بر اظهار نظراتم در خصوص آنچه در كشورهای جهان رخ میدهد اعتراض میكنند روشن كنم: ... البته {همیشه} اینجا و آنجا برخی... جاهلان... به هر حال... هستند.
- اول: نکاتی در اینباره هستند كه بیان میكنم: ابتدا و پیش از هر چیز، میخواهم روشن كنم كه این حق ماست كه نظر خودمان را دربارۀ هر مسئله انسانی مطرح كنیم؛ زیرا تمام ما بشر هستیم و حق داریم دربارۀ رویدادهای آمریکا، اروپا یا آسیا یا هر مکان دیگری نظر بدهیم و نظر خود را بیان كنیم. به ویژه مسائلی كه به ظلم و طغیان مربوط میشود.
- دوم: این حق ماست كه نظر خودمان را دربارۀ مسائل اسلامی یا آنچه در كشورهای اسلامی رخ میدهد بیان كنیم؛ زیرا ما مسلمان هستیم.
- و سوم: این حق ماست كه رای و نظرات خودمان را در مسائل (مهم) عربی مطرح كنیم.
القضية هي ما حصل في تونس من إنقلاب عسكري وتفرد دكتاتوري، في تقرير مصير الناس هناك. أنا أقول بغض النظر عما فعلته الأحزاب في تونس أو أحزاب الإسلام السياسي بالخصوص، والأحزاب في العراق أكيد وحتما فعلت أكثر بكثير، ولكن يجب على الناس أن تدرك حقيقة، أن الدكتاتورية والتسلط وتحكم فرد غير معصوم بمصير الناس هو أسوء ما يمكن أن تصل له جماعة إنسانية، ولا يمكن أن يكون هناك عذر لقبول الدكتاتورية والتسلط تحت أي حجة كانت، فالحرية وحق الإنسان في تقرير مصيره، قيمة مقدسة شرعا وأخلاقا، ولا يوجد أي عذر لسلبها أو التنازل عنها. قال تعالى (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ). فإذا كان الله سبحانه وتعالى الذي خلق الإنسان يرفض إكراه الإنسان على الإيمان به أو بدينه، فبأي حق يكره الدكتاتور بقية الناس على طاعته وقبول أرائه في تقرير حياتهم و مصيرهم دون نقاش أو اعتراض.
این قضیه مهم همان اتفاقی است كه در تونس رخ داده، همین كودتای نظامی و تکروی دیکتاتوری در تصمیم گیری سرنوشت مردم آنجا. من میگویم: صرف نظر از آنچه احزاب یا به ویژه احزاب اسلام سیاسی در تونس انجام دادند- كه البته احزاب در عراق خیلی بیشتر از آن را انجام دادهاند- اما مردم باید یک حقیقتی را درك كنند؛ {و آن این است كه} دیکتاتوری و تسلط و حکومت، فردی غیر معصوم در سرنوشت مردم بدترین چیزی است كه یک جامعه انسانی به آن میرسد. و در اینباره هیچ عذر و بهانهای برای پذیرش دیکتاتوری و تسلط به هر دلیلی وجود ندارد. پس آزادی و حق انسان در تعیین سرنوشت خویش، از دید شرع و اخلاق، یک ارزش مقدس است و هیچ بهانهای نه برای سَلب آن هست و نه برای كوتاه آمدن از آن. خدای متعال فرمود: (در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار كه آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست).([1]) بنابراین اگر خداوند سبحان و متعال كه آفریدگار انسان است، انسان را بر ایمان به خود یا به دین خود مجبور نکرده است، پس دیکتاتور به چه حقی باقیماندن مردم را بدون هیچ بحث و اعتراضی بر اطاعت و پذیرفتن رای و نظرات خود در تعیین سرنوشتشان مجبور میكند؟
عموما نتمنى للشعب التونسي ألا يقع فريسة لحكم دكتاتوري متسلط وأن تخرج دولة تونس العزيزة من النفق المظلم الذي يريد البعض زجها فيه. أيضا أرجو من الشعب العراقي أن لا يتمنى الحكم الدكتاتوري، لأنه أسوء بكثير، ممّا هم فيه الآن.
بهطور كل آرزو میكنم ملت تونس طعمه یک حاکم دیکتاتور سلطهگر نشود، و كشور عزیز تونس از تونل تاریکی كه برخی میخواهند آن را به درونش بیندازند، خارج شود. همچنین از ملت عراق میخواهم كه حکومت دیکتاتوری را آرزو نکنند؛ زیرا بسیار بدتر از چیزی كه امروزه در آن قرار دارند، است.
القضية الثالثة: مسألة اللقاح ضد الوباء
دعوت وأدعو وأؤكد اليوم على الناس بأخذ اللقاح.
وهناك مسألة حدثت معي ربما فيها نفع فأرى أن أذكرها لكم: في بداية انتشار الوباء في الصين، وفي وقتها لم يكن هناك إعلان عن لقاح أو أي شيء مؤكد بهذا الأمر، أقول في وقتها رأيت رؤيا مختصرها، كنت في قاعة كبيرة، وكان هناك مجموعة كنت أعلم أنهم ملائكة ولكنهم بهيئة بشرية، وكان اثنين منهم يحملون حقنتين، الأولى حقنوها في رقبتي، والثانية في أذني من الخلف. وفهمت أن هذا لقاح ضد المرض الذي بدأ ينتشر، وإلى هنا انتهت تقريبا، هذا مختصر الرؤيا يعني. وفي وقتها قصصت الرؤيا لبعض المؤمنين القريبين مني. بعد هذه الرؤيا بعدة أشهر، زارني في بيتي أحد المؤمنين، وبالحقيقة قبل أن يزورني بفترة أيضا، يعني عدة أسابيع، رأيت رؤيا أنه أصيب بالوباء، وأخبرته في وقتها وأخذ احتياطه في عمله جزاه الله خيرا، لكن ما يكتبه الله سبحانه وتعالى يكون، فشاء الله سبحانه وتعالى أنه يصاب يعني بالنتيجة، فبالنتيجة لما زارني في بيتي كان مصابا بالفايروس دون أن يعلم طبعا. لم يكن يعلم، وجلس بقربي على نفس جهاز الكمبيوتر واستعمل نفس الأدوات، يعني استخدم الكيبورد والماوس لأن كان هناك بعض الأمور التي عملنا عليها، على كل حال. ولم نكن نلبس كمامات ولم استعمل أيضا معقم، وأنفاسه كانت ملاصقة لوجهي، فنظريا المفروض أن الفايروس انتقل لي، والمفروض أن أصاب بالوباء. عموما هو رجع إلى بيته وتدهورت صحته وفي نفس اليوم.. يعني.. بنفس اليوم تدهورت صحته ووضعه الصحي يعني ضيق تنفس وما شابه. وفحص في اليوم التالي ووجد أنه مصاب بالوباء ولكن الحمدلله، فحصت بعده وظهر أني لم أصب بالوباء.
مسئله سوم: مسئله واكسن برای بيمارى همهگير{کرونا} است.
دعوت كردهام، دعوت میکنم و امروز هم تاكید میکنم كه مردم واكسن بزنند.([2])
مسئلهای برای من اتفاق افتاده که شاید گفتنش برای شما سودمند باشد. در آغاز انتشار ویروس در چین، در آن وقت هیچ اعلانی در خصوص واكسن یا چیز قابل اعتمادی در این خصوص وجود نداشت. در آن هنگام رؤيایی دیدم كه خلاصهاش چنین بود: در یک سالن بزرگی بودم، در آنجا گروهی بودند كه من میدانستم آنها فرشتهاند اما به شکل انسان، دو نفر از آنها دو سرنگ داشتند، اولی را در گردن و دومی را پشت گوشم تزریق كردند. من فهمیدم كه اینها واكسنهای ضد بیماری است كه دارد منتشر میشود. تا جایی كه آن رؤيا تمام شد. البته این مختصرِ رؤيا بود. در آن وقت این رؤيا را برای مومنینی كه به من نزدیک بودند تعریف كردم، چند ماه پس از این رؤيا یکی از مومنان به دیدن من به منزلم تشریف آورد. در واقع مدتی قبل از اینکه به دیدن من بیاید، یعنی همین چند هفته قبل، رؤيایی دیدم كه او به این ویروس مبتلا میشود. در آن موقع به ایشان اطلاع دادم. ایشان نیز احتیاطات لازم را رعایت كرد خداوند جزای خیر به او عطا كند اما آنچه خداوند سبحان و متعال تقدیر كند اتفاق خواهد افتاد. و همان گونه كه خداوند خواست ایشان به این ویروس مبتلا شد. خلاصه وقتی به دیدن من در منزلم تشریف آورد، به ویروس مبتلا شده بود بدون اینکه خودش بداند. كنار من نزدیک كامپیوتر نشست؛ و از همان وسایل استفاده كرد یعنی از كیبورد و موس استفاده كرد زیرا در آنجا كارهایی بود كه باهم انجام میدادیم. و هیچ كدوم از ما ماسک نپوشیده بودیم، واز ضدعفونی استفاده نکردم و نفسش در نفس من میخورد. از نظر تئوری، ویروس باید به من منتقل میشد و باید به آن مبتلا میشدم. به هر حال ایشان به منزل خودش بازگشت و وضعیت سلامت جسمانی ایشان در همان روز آشفته شد و دچار تنگی نفس و غیره گردید. و در روز بعد آزمایش داد و پس از آن فهمید كه به ویروس مبتلا شده، اما الحمدلله من پس از ایشان آزمایش دادم و معلوم شد كه من به ویروس مبتلا نشدم.
الآن ملخص ما قدمته أو ما قلته: أنه يوجد لدي رؤيا، شخصيا يوجد لدي رؤيا رأيتها أن الله تفضل علي وحصنني من الوباء في تلك الفترة، وهناك واقع أثبت فعليا أن الله حصنني من الوباء يعني ما قصصته عليكم هذا الشخص الذي أصيب بالوباء لكن رغم هذا فالآن لما توفر اللقاح أنا أخذت اللقاح. ربما تسأل لماذا ؟ أنا اجيبك أن الله يأمرنا أن نعمل بالأسباب فعندما تحتاج معونة الله سبحانه وتعالى يتفضل الله عليك بالعون حتى وإن تطلب الأمر الإعجاز، طبعا إن كنت أهلا لذلك وشاء الله ذلك. لكن عندما تتوفر الوسائل والأسباب عندها يكون من السفه أن تتركها وتترك العمل بها وتطلب آية أو معجزة من الله سبحانه وتعالى فلما تكون عطشا وبقربك قدح فيه ماء من السفه أن تطلب من الله سبحانه وتعالى ان يسقيك أو أن يأتي بآية تذهب عنك العطش، هذا سفه وقلة وعي وإدراك بل وقلة أدب مع الله سبحانه وتعالى. وللأسف هذا السلوك أو التصرف تجده يتكرر كثيرا في أقوال من يطلبون المعجز وكأن دين الله سبحانه وتعالى سيرك وهم متفرجون، وكأنها لعبة وهم يلعبون (فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ * الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ).
خلاصه آنچه بیان كردم: من یک رؤيا دیدم كه در آن خداوند به من عنایت فرموده و مرا در آن لحظه از ویروس محافظت كرده است ونیز یک واقعیت وجود دارد كه بیان میكند خداوند مرا از ویروس محافظت نموده است (همان داستانی كه برایتان تعریف كردم مبتلا شدن شخصی كه به منزل من آمد). اما با این وجود، امروز وقتی كه واكسن مهیا شد من واكسن زدم، شاید كسی بپرسد برای چه؟ در پاسخ میگویم: خداوند به ما امر میفرماید كه بوسیله اسباب عمل كنیم، هنگامی كه نیازمند كمک خداوند سبحان و متعال هستی، خداوند به كمک تو خواهد آمد، حتی اگر برای آن كار نیاز به اعجاز باشد؛ البته اگر مستحق آن باشی و خداوند آن را بخواهد، اما هنگامی كه وسایل و اسباب مهیا باشد، در این هنگام سفیهانه است كه آن را رها كنی و عمل نکنی و از خداوند سبحان و متعال معجزه و نشانهای درخواست كنی. هنگامی كه تشنهای و در كنارت كاسهای از آب باشد سفیهانه است كه از خداوند درخواست كنی تو را سیراب كند یا اینکه معجزهای انجام دهد كه تشنگی را از تو دور سازد. این نادانی و كمخردی ادراك است بلکه بیادبی به خداوند سبحان و متعال است و متاسفانه این رفتار و راه و روش در گفتههای كسانی كه معجزه درخواست میكنند بسیار زیاد تکرار میشود. گوئی كه دین خداوند سبحان و متعال سیرك است و آنها تماشاگر هستند و گوئی بازی است و آنها بازی میكنند. (پس واى بر تکذیب كنندگان در آن روز * آنان كه به یاوه سرگرمند).([3])
والحمدلله رب العالمين
أحبتي ربما أطلت عليكم فاعتذر عن أي ازعاج لأي شخص ممن تكرم علينا بالاستماع وأترك لكم الفرصة لطرح ما تريدون جزاكم الله خيرا. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته. وكل عام وأنتم بخير مرة أخرى وأسأل الله ان يحفظكم ويبارك لكم وبكم ويفتح لكم من فضله أبواب الخير والرحمة وهو أرحم الراحمين وصلى الله على محمد وآله الطيبين الطاهرين.
(و سپاس خداوند جهانیان) عزیزانم شاید سخنانم خیلی به درازا كشید. من از هر ناراحتی پیش آمده برای هركسی كه به سخنانم گوش داده معذرت میخواهم و فرصت را به شماها میدهم تا آنچه بخواهید را مطرح كنید خداوند جزای خیر به شما عنایت فرماید. و السلام علیکم و رحمة الله و بركاته ، و یک بار دیگر هر سال در خیر و عافیت باشید و از خداوند میخواهم كه شما را حفظ كند و برای شما و بوسیله شما مبارك گرداند و بوسیله شما درهای خیر و رحمت را گشاید اوست كه مهربانترین مهربانان است. وصلى الله على محمد وآله الطیبین الطاهرین. ([4])
***
نسخه عربی :
pdf + word + html + video
نسخه فارسی :
pdf + word + html + video
نسخه دوزبانه :
pdf + word + html + video
[1]. بقره: 256
[2]. پرسشی در خصوص انواع واکسنهای ویروس کرونا و پاسخ سید احمدالحسن (علیه السلام):
سؤال: بسیاری از برادران از کشورهای مختلف از بنده در خصوص دریافت واکسن ویروس کرونا سؤال پرسیدهاند؛ بهخصوص عدهای از آنها که در حوزۀ بهداشت و سلامت یا دیگر حوزههایی هستند که ملزم به تزریق این واکسن هستند. شما در این خصوص چه نصیحتی میفرمایید؟
سید واثق الحسینی
جواب: خداوند شما را زنده بدارد مدتها پیش شیخ ناظم [در این خصوص] از بنده پرسیده بود و به ایشان پاسخ داده بودم. بهطور کلی دریافت واکسن مسئلهای شرعی یا دینی نیست، ولی بهعنوان یک نصیحت عرض میکنم: کسی که از امکان دریافت واکسنِ موثر و در حد خوبی بیخطر برخوردار است، به خدا توکل کرده و خود و خانوادهاش را واکسینه نماید. واکسنهای بیخطر بسیاری وجود دارند؛ مثل واکسن شرکت فایزر، واکسن مُدرنا، و نیز واکسن چینی که واکسن خوبی است. واکسنهایی نیز با احتمال خطر بسیار اندک یا حتی نادر وجود دارند؛ مثل واکسن آترازنکا؛ که اگر کسی جایگزینی برای این واکسنها پیدا کند، قطعاً استفاده از جایگزین بهتر است، اما کسی که جایگزینی نیابد، چنین شخصی در وضعیتی قرار میگیرد که احتمال ابتلای او به بیماری همهگیر قابل توجه خواهد بود؛ پس بهتر است واکسینه شود، چه با آسترازنکا و چه با هر واکسن دیگری همچنین در خصوص مسئلۀ عوارض جانبی واکسن یا ـبهطور کلیـ داروها، چه در خصوص این بیماری و چه دیگر بیماریها، چنین مسئلهای بالقوّه، امکانپذیر است؛ اما برای شخصی که در شرایط اضطرار قرار دارد درست نیست به بهانۀ وجود آسیبی با احتمال یک در میلیون، از درمان یا واکسنزدن خودداری کند؛ زیرا او همین الان در احتمال آسیب بزرگتری قرار دارد.
سید احمدالحسن (ع) 21 رمضان 1442
https://www.facebook.com/484320221640648/posts/5492461187493168/
[3]. الطور: 11 - 12.
[4]. منابع:
گروه تلگرامی الدعوة المهدوية Mahdi Call Media:
نص عربی کلام سید احمدالحسن (ع):
https://www.facebook.com/113594426673020/posts/578417176857407/
فایل صوتی و تصویری عربی:
فایل صوتی و تصویری همراه با زیر نویس فارسی:
https://www.youtube.com/watch?v=gRMJDHCbDe8
مطالب مرتبط :
دانلود بیانیههای سید احمدالحسن (ع)
نظرات
ارسال یک نظر