بیانیه: توضیح پيرامون دجّال، یا دجّال سیستان
بیانیه: توضیح پيرامون دجّال، یا دجّال سیستان
نویسنده: احمدالحسن وصی و رسول امام مهدی (ع)
موضوع: توضیح در مورد تعدد دجال و اینکه از جمله آنها دجال اکبر (آمریکا)، و دجال سیستان، است. عالم دینی بیعملی که همچون آمریکا به حاکمیت مردم اعتراف و حاکمیت خداوند در زمین را نقض میکند بعد از اینکه او و پیروانش به انحراف عقیدتی و فساد اجتماعی کشیده شده، و با ولی خدا مبارزه نمودند.
تعداد صفحات: 17
فرمت: pdf + word
تاریخ: 27رمضان 1425هـ.ق
منبع: نرمافزار المكتبة اليمانية
متن نوشتاری:
بسم الله الرحمن الرحيم
(حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ * لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ * مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِراً تَهْجُرُونَ * أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ * أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ * أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ * وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ).([۱]) (تا زمانی که متنعّمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازیم؛ در این هنگام، نالههای دردناک و استغاثهآمیز سرمیدهند! * (امّا به آنها گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد! * زیرا همانا آیات من بر شما تلاوت میشد و شما واپس میرفتید (و بر کفر میافزودید). * در حالی که در برابر او استکبار میکردید، و شبها در جلسات خود به بدگویی میپرداختید؟! * آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟! * یا اینکه پیامبرشان را نشناختند، از این رو او را انکار میکنند؟! * یا میگویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده؛ امّا بیشترشان از حق کراهت دارند (و گریزانند). * و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند تباه میشوند! ولی ما ذکری به آنها دادیم که مایه یادآوری (و عزّت و شرف) برای آنهاست، امّا آنان از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) رویگردانند!).
والحمد لله على بلاءه وعظيم نعمائه، والحمد لله الذي ابتلاني كما ابتلى آبائي إبراهيم وإسحاق ويعقوب (ع) ومحمد وال محمد (ص): (إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ *وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ).([۲]) فكما انه سبحانه وتعالى جعل صراطين: صراط مستقيم وصراط الجحيم كذلك جعل لكل صراط دعاة فأمر أولياءه بالدعاء إلى صراطه المستقيم: (فهم بأمره يعملون)، وهم الذين انعم الله عليهم: (وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآياتِنَا يُوقِنُونَ)،([۳])(وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ).([۴]) وتنكب قوم الجهالات والسفسطة والمغالطة والمجادلة بالباطل فكانوا دعاة إلى صراط الجحيم لما حاربوا الدعاة إلى الله وأولياء الله وأمسوا: (أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ).([۵]) وتقمصوا مقام أولياء الله بعد أن اكتنـزوا من اجن، فأوردهم موارد الهلكة فحرموا حلال الله وأحلوا حرام الله فملئوا أكباد المسلمين بالباطل مع أن أمير المؤمنين علي (ع) أمر المسلمين باجتناب الشبهات فضلاً عما حرم الله حيث قال (ع): (فانظر إلى ما تقضمه من هذا المقضم، فما اشتبه عليك علمه فالفظه، وما أيقنت بطيب وجوهه فنل منه).([۶]) وكذلك الخوض في الباطل يبدأ بكلمة و كذلك الهبوط إلى الهاوية يبدأ بخطوة.
خدا را شکر بخاطر بلاها و نعمتهای عظیمش، ستايش خدايى را كه مرا مانند پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب (ع) و محمد و آلمحمد (ص) آزمود: (من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند، و به سرای دیگر کافرند، ترک گفتم! * من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم! برای ما شایسته نبود چیزی را همتای خدا قرار دهیم؛ این از فضل خدا بر ما و بر مردم است؛ ولی بیشتر مردم شکرگزاری نمیکنند!). همان گونه که خدای سبحان و متعال دو راه قرار داد: راه مستقیم و راه آتش، به همین ترتیب برای هر راه، دعوت کنندگانی گذارد، پس به اولیایش فرمان داد که به راه راست بخوانند: (پس آنان به امرش عمل میکنند) و آنان هستند که خدا بر آنان نعمت داد: (و از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند؛ چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند). (و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت میکردند). و قوم نادان، سفسطهگر و اهل مغالطه و مجادله، استدلال باطل میکنند تا آنگاه که با دعوت کنندگان به خدا و اولیای او مبارزه کنند و دعوت کننده به راه آتش شوند: (امامانی که دعوت به آتش میکنند). و بعد از آن که بسوی دیوانگی رفتند، در جای اولیای خدا نشستند، پس مردم را به هلاکت انداختند و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کردند و جگر مسلمین را با باطل پر کردند. با آن که امیرالمومنین (ع) مسلمانان را حتی از ورود به شبهات نهی فرموده بودند، چه رسد به حرام خدا. چنانچه ایشان فرمود: (بنگر كه در خانه اين كسان چه مى خورى، هر چه را در حلال بودن آن ترديد دارى از دهان بيفكن و آنچه را كه يقين دارى كه از راه حلال به دست آمده است، تناول نما). این چنین فرو رفتن در باطل با یک کلمه و سقوط به قعر جهنم نیز با یک خطا آغاز میشود.
فاحلوا الربا على رؤس الأشهاد وأصبحت المعاملات الربوية التي لا لبس فيها مغطاة بفتاواهم الباطلة التي ما انزل الله بها من سلطان، فقالوا إن هذه المعاملات كالبيع، وهي معاملات ربوية قال تعالى: (الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ).([۷]) وكثير من الناس على بساطة اطلاعهم التفتوا إلى بطلان هذه المعاملات الشيطانية التي احلها فقهاء آخر الزمان وكما قال عنهم رسول الله (ص): (فقهاء ذلك الزمان شر فقهاء تحت ظل السماء منهم خرجت الفتنة واليهم تعود)، وقال رسول الله (ص) عن آخر الزمان: (وكثر فقهاء الضلالة الخونة)، ولكن هؤلاء الناس إذا اعترضوا على أحد الذين يتعاملون بهذه المعاملات احتج بفتوى (فلان) وبأنه يقلد (فلان) سبحان الله ولا أقول إلا ما قال أمير المؤمنين (ع) من كلام له عليه السلام في ذم اختلاف العلماء في الفتيا: (ترد على أحدهم القضية في حكم من الأحكام فيحكم فيها برأيه ثم ترد تلك القضية بعينها على غيره فيحكم فيها بخلافه ثم يجتمع القضاة بذلك عند الإمام الذي استقضاهم، فيصوب آراءهم جميعا وإلههم واحد ونبيهم واحد وكتابهم واحد. أفأمرهم الله تعالى بالاختلاف فأطاعوه. أم نهاهم عنه فعصوه. أم أنزل الله دينا ناقصا فاستعان بهم على إتمامه. أم كانوا شركاء له. فلهم أن يقولوا وعليه أن يرضى أم أنزل الله سبحانه دينا تاما فقصر الرسول صلى الله عليه وآله عن تبليغه وأدائه والله سبحانه يقول (ما فرطنا في الكتاب من شئ) (فيه تبيان كل شئ) وذكر أن الكتاب يصدق بعضه بعضا وأنه لا اختلاف فيه فقال سبحانه (ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا). وإن القرآن ظاهره أنيق، وباطنه عميق، لا تفنى عجائبه، ولا تنقضي غرائبه، ولا تكشف الظلمات إلا به).([۸])
آری در ملا عام و مقابل دیدگان همه، ربا را حلال کردند و معاملات ربوی که شکی در آن نیست، با فتوای باطل آنان که خدا دلیلی بر آن نفرستاده است حلال شد. پس گفتند این معاملات مانند خرید وفروش است، در حالیکه معاملات ربوی است. خدای متعال میفرماید: (کسانی که ربا میخورند، برنمیخیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده. این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است» در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! و اگر کسی اندرز الهی به او رسد، و خودداری کند، سودهایی که در سابق به دست آورده، مال اوست؛ و کار او به خدا واگذار میشود؛ امّا کسانی که بازگردند، اهل آتشند؛ و همیشه در آن میمانند). بیشتر مردم با اطلاعات اندک خود متوجه بطلان این معاملات شیطانی که فقهای آخرالزمان آن را حلال کردهاند، میباشند. همان گونه که رسول خدا (ص) درباره آنها فرمود: (فقهای آن زمان بدترین فقهای زیر آسمانند. فتنه از آنها خارج میشود و به سوی خودشان باز میگردد). و همان گونه که رسول خدا (ص) درباره آخرالزمان فرمود: (زمانی که فقهای گمراه و خائن بسیار شوند)!! و این در حالیست که اگر مردم کسی را به دلیل این معاملات سرزنش کنند، دلیل میآورد که بر اساس فتوای (فلانی) عمل کرده، چون او مقلد (فلانی) است. سبحان الله چه بگویم جز سخن امیرالمومنین (ع) که در نکوهش اختلاف علما در فتاوی فرمود: (در حکمى از احکام قضیهاى نزد یکى از ایشان مطرح مىگردد او به رأى خود حکم مىدهد، سپس همان بر دیگرى ارائه مىشود او حکمى دیگر صادر مىنماید، آن گاه به نزد رهبرى مىروند که مسند قضا را به آنان سپرده است او هم صحّت هر دو حکم را تصدیق مىنماید! در حالى که خدا و پیامبر و کتابشان یکى است. آیا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش کردهاند؟ یا آنان را از اختلاف نهى فرموده و آنان از نهى او سرپیچى نمودهاند؟ یا خداوند دینى ناقص نازل نموده و از آنان براى کامل نمودنش یارى خواسته؟ یا این فتوادهندگان در حکم شریک خداوندند که مىتوانند به رأى خود حکم نمایند و بر خداوند است که به حکم آنان رضایت دهد؟ یا خداوند دین کاملى فرستاده ولى رسولش ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ در تبلیغ آن کوتاهى کرده؟ در صورتى که خداوند مىفرماید: «در کتاب چیزى را فرونگداشتیم.» و مىفرماید: «بیان هر چیزى در آن است.» و تذکر داده که بعض قرآن گواه بعض دیگر است، و اختلافى در آن نیست، و فرموده: «اگر این کتاب از سوى غیر خداوند نازل شده بود در آن اختلاف فراوان مىیافتند.» قرآن ظاهرش زیبا، و باطنش عمیق و ناپیداست، شگفتىهایش تمام شدنى نیست، و غرائبش پایانى ندارد، و تاریکیها جز با قرآن زدوده نگردد).
ثم لم يكتفوا بالفساد الاقتصادي لِمَا نشروه، والذي يبدأ من برانياتهم وينتهي إلى بيوت المسلمين مروراً بأسواق المسلمين ولم يكتفوا بالتلاعب بأموال المسلمين وإنفاقها على ما يوافق أهواءهم من شراء البيوت والمرتزقة والحياة المترفة لهم ولمن يدعوا لهم، والدعاية والصور وأمور باطلة ما أنزل الله بها من سلطان، وعدم إعطاء الأيتام والأرامل والمساكين بحجة واهية، ما انزل الله بها من سلطان وهي :انهم يريدون معّرف من هذه الأرملة وهذا اليتيم وذاك المسكين. سبحان الله من أين لهؤلاء المساكين المظلومين أن يعرفوا وكلائكم ومتى كان وكلائكم أصحاب القصور العاجية، أصحاب الخدود المصعرة، والذين يمشون في الأرض مرحاً يزكون هؤلاء المساكين المظلومين، سبحان الله سبحان الله سبحان الله: إن وعد ربي كان مفعولا.
سپس به گسترش فساد اقتصادی اکتفا نکردند. آنچه از اعمال آنان شروع میشود، به خانههای مسلمین نفوذ میکند و به تدریج به بازار آنها گسترش مییابد و به بازی با اموال مسلمین و صرف آن در راه هوا و هوس خود از طریق خرید خانه و وسایل و زندگی اشرافی و اموری که خداوند دلیل بر آن اقامه نکرده است، برای خود و پیروانشان اکتفا نکردند بلکه با دلایل واهی از کمک به ایتام و بیسرپرستان و فقیران خودداری نمودند. آری آنان برای کمک به بیسرپرست، یتیم و فقیر معرف (شاهد) میخواهند. سبحان الله این فقیران مظلوم از کجا و چگونه و چه زمانی به این نمایندگان شناسانده شوند، در حالی که این وکلا، صاحب خانههای مجلل و دور از اجتماعند، چهرههاشان را در هم کشیده و در زمین با غرور و تکبر راه میروند در برابر این مسکینان مظلوم، خود را به پاکی میستایند. سبحان الله سبحان الله سبحان الله: همانا که وعده پروردگارم تحقق یافتنیست.
والله اني لأستحي أن أتكلم بفضائح بعضكم ولكني أسففت لما أسففتم أن معظم وكلائكم يحملون شهوتهم على أكتافهم ويدورون بحثاً عن المتعة وقضاء الوطر والشهوات، بل أن كثير من أبنائكم كذلك، وانتم تعلمون بل أن بعضكم كذلك رغم كبر السن وضمور الشهوة فتعساً لهم وهذا يعرفه كثير من طلبة الحوزة العلمية في النجف، بل وفي قم وفي سوريا وفي لبنان، وكما اخبرني كثير من الاخوة طلبة الحوزة العلمية الشرفاء الذين التحقوا بدعوة أنصار الإمام المهدي (ع) المباركة بأذن الله سبحانه وتعالى وكانوا يدرسون في الحوزة العلمية بتلك البلاد فمن أين تحتفظ امرأة مسكينة بشرفها وانتم تمنعوها من العطاء، إلا بعد أن يتمتع معها شيخ فلان أو سيد فلان الذين يعملون في برانياتكم أو وكلائكم أو أبنائكم وياليتها كانت مسألة زواج متعة، بل هي زنا صريح مغطى باسم زواج المتعة فأين قوله تعالى: (فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنّ).([۹]) وأين قوله تعالى: (إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً).([۱۰]) أي مشهوراً بين الناس فكيف تحفظ الأنساب من هذه المناكحات الشاذة في الظلام، والتي أبحتموها للناس .إن الإمام المهدي (ع) قال إن لزواج المتعة سبعين شرطاً، بل الصادق (ع) قالها قبله ووصلت لكم ولكن هيهات إلا أن تتبعوا شهواتكم وتخالفوا إمامكم، والحق الذي أدعوكم إليه ولا أريد أن أخوض في باطلكم فهو اكثر من أن يسعه بيان، بل يحتاج إلى كُتب يسطر فيها مدى انحرافكم عن الشريعة سواء الفتاوى الباطلة أم التطبيق الباطل أم الفساد المادي والأخلاقي الذي استحي أن أخوض في سرده، وان كنت تدري فتلك مصيبة وان كنت لا تدري فالمصيبة اعظم.
به خدا قسم! شرم دارم که از رسواییهای بعضی از شما سخن بگویم متاسفم که بزرگترین نمایندگانتان، شهوات را بر دوش خود حمل میکنند، و درباره صیغه و شهوت جستجوی فراوان میکنند، و به همین ترتیب بسیاری ازفرزندان شما، و شما میدانید، و بعضی از شما علیرغم سن بالا و فروکش نمودن شهوت اینگونهاید. پس وای بر شما و این چیزی است که بیشتر طلاب نجف و قم و سوریه و لبنان میدانند. و آن طور که به من خبر رسیده بسیاری از برادران طلاب مُحَصِل و شریف در حوزههای علمیه در بلاد گوناگون به اذن خدا به دعوت مبارک انصار امام مهدی (ع) پیوستهاند. پس چگونه زن بیسرپرست شرفش را حفظ کند در حالی که به او نمیبخشید الا پس از آن که فلان شیخ یا فلان سید که در جامعهتان کار میکند یا وکلا یا فرزندانتان از او بهرمند شوند؟! و ای کاش قضیه، قضیه ازدواج صیغهای بود بلکه زنای صریح است که با اسم صیغه پوشانده شده است. پس در این میان، کلام خدای متعال کجاست: (آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید). یا این سخن خدای متعال: (مگر آنكه سخنى پسنديده بگوييد). یعنی سخنی که بین مردم مشهور است پس چگونه با این ازدواجها که برای مردم مباح شمردید در تاریکی و خفا، اصل و نسبها حفظ گردد؟؟ همانا امام مهدی (ع) فرمود که برای ازدواج موقت ۷۰ شرط لازم است و امام صادق (ع) آن را قبلاً بیان فرموده و به شما نیز رسیده است، ولی افسوس که تابع شهوات خویشید و به مخالفت با امامتان برخواستید. و حق همان است که شما را به آن میخوانم و نمیخواهم که در باطلتان وارد شوم؛ بلکه احتیاج است که در کتابهایی طولانی، انحرافات شما از شریعت، چه در فتوای باطل و چه تطبیق باطل و چه فساد مادی و اخلاقی بیان گردد که شرم دارم به آن بپردازم و اگر آنها را بدانید مصیبت است و اگر ندانید مصیبت بزرگتر است.
ثم لم تكتفوا بهذه الأعمال والفتاوى الباطلة وإفساد حياة الناس الاقتصادية والاجتماعية، بل والعبادية لمَّا تركتم الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر، بل وتعديتم إلى الأمر بالمنكر والنهي عن المعروف وكما قال (صلى الله عليه وآله): (كيف بكم إذا فسدت نساؤكم، وفسق شبانكم ولم تأمروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنكر، فقيل له: ويكون ذلك يا رسول الله فقال: نعم وشر من ذلك، فيكف بكم إذا أمرتم بالمنكر ونهيتم عن المعروف فقيل له يا رسول الله ويكون ذلك فقال: نعم وشر من ذلك، كيف بكم إذا رأيتم المعروف منكرا والمنكر معروفا).([۱۱]) حتى وصل بكم الأمر إلى إفساد حياة المسلمين السياسية مستخدمين المغالطة والخداع، فردد بعضكم مقولة الغرب الكافر (فصل السياسة عن الدين) وكأنهم لم يقرأوا كتاب الله ومعظمه إذا لم يكن كله هو ثورة الأنبياء والأولياء على الطواغيت والظالمين، ثم إن من تدخل في السياسة منهم اقر بحاكمية الناس، وردد كالببغاء مقولة أمريكا الشيطان الأكبر والدجال الأكبر الديمقراطية والانتخابات، وبهذا وافق أمريكا جملة وتفصيلا. فأبى الله إلا أن يجعله يدخل كما دخلت أمريكا، ومن جبل سنام الموجود في سفوان. فيسحر الناس ومعه جبل من طعام وجبل من النار فأما الموت بآلة أمريكا الحربية الضخمة وأما التمتع بالشهوات تحت ظل الطاغوت الأمريكي المحتل وتقّبُل انتهاك الأعراض والحرمات والمقدسات ونشر الفساد والفجور بين المسلمين ولقد ذكره الله سبحانه وتعالى في المعراج وحذر المسلمين منه ومن اتباعه فهل من متعظ ينقذ نفسه من النار ومن فتنة الدجال قال رسول الله (ص): (لما عرج بي ربي جل جلاله أتاني النداء يا محمد قلت لبيك … إلى أن قال: وخروج رجل من ولد الحسين بن علي بن أبي طالب وخروج الدجال يخرج من المشرق من سجستان (سيستان) وظهور السفياني …).([۱۲])
علیرغم همه اینها به این اعمال و فتواهای باطل و فساد حیات اقتصادی و اجتماعی مردم اکتفا نکردید، بلکه به فساد در عبادت رو آوردید و امر به معروف و نهی از منکر را تعطیل نمودید بلکه امر به منکر و نهی از معروف کردید، همانگونه که نبی اکرم (ص) فرمود: (چه حالى خواهيد داشت، وقتى كه زنانتان فاسد و جوانهايتان فاسق و بدكار شوند و امر به معروف و نهى از منكر نكنيد؟! عرض كردند: اى رسول خدا! آيا واقعا چنين اتّفاقى خواهد افتاد؟ فرمود: آرى، و بدتر آن نيز خواهد شد. چه حالى خواهيد داشت هنگامى كه دستور به كار منكر و زشت بدهيد و از كار معروف و نيك بازداريد؟ به آن حضرت عرض شد: اى رسول خدا! آيا چنين اتّفاقى خواهد افتاد؟ فرمود: آرى، بدتر از اين هم خواهد شد. چه حالى داريد آنگاه كه معروف و نيك به نظر شما بد و منكر شود، و منكر به نظر شما نيك باشد؟!). تا آن که با مغلطه و نیرنگ، کار به فساد حیات سیاسی مسلمین رسید، و بعضی از شما حرف غرب کافر را تکرار کرد (جدایی دین از سیاست) گویی کتاب خدا و آیات بزرگش را نخواندهاند آنگاه که انقلاب انبیا و اولیاء را بر علیه طاغوتیان و ستمگران بیان میکند. همچنین هر یک از آنان که وارد سیاست میشود، به حاکمیت مردم اقرار میکند و سخن آمریکا، شیطان اکبر و دجال اکبر، در مورد دموکراسی و انتخابات را تکرار میکند و به این وسیله همراه و رفیق آمریکا میشود. و خداوند اراده فرمود که ورود دجال را قرار ندهد مگر از همان جایی که آمریکا وارد شد و آن کوه سنام موجود در سفوان است، سپس مردم را سحر میکند در حالی که با او کوهی از طعام، و کوهی از آتش است. پس مرگ مردم به وسیله تجهیزات جنگی مجهز آمریکا، و بهرمندی از شهوات نیز زیر سلطه طاغوتی آمریکا و از میان بردن آبروها و مقدسات و اشاعه حرام و فساد و فسق و فجور بین مسلمین، است. و این در حالیست که خدای سبحان و متعال در حدیث معراج او را یاد کرده و مسلمانان را از او و یارانش برحذر داشته است پس آیا پند گیرندهای هست که خود را از آتش و فتنه دجال برهاند، رسول خدا (ص) فرمود: (آنگاه که خداوند جلیل مرا بالا برد ندایی به من رسید که ای محمد ! و من لبیک گفتم …. تا آن که فرمود: خروج فرزندی از فرزندان حسین بن علي بن أبي طالب، و خروج دجال از شرق از سجستان (سیستان)، وظهور سفیانی …).
وقد ذكرت في بيان التحذير من الدجال الأكبر (أمريكا) إن للدجال اكثر من مصداق فهذا الدجال الآخر اصله من سيستان فهو سيستاني، ويدخل العراق من الكويت من جهة جبل سنام الموجود في سفوان وينادي اتباعه للسير معه كما ورد في الحديث عنهم (ع) ما معناه أن الدجال ينادي اليَّ أوليائي، فهذا الدجال داعي للدجال الأكبر أمريكا فهو يريد حاكمية الناس ويريد تطبيق نظرية أمريكا الديمقراطية ويحارب حاكمية الله والتنصيب الإلهي فهو يعادي علي (ع) في الباطن ويظهر موالاة علي (ع) في الظاهر ليخدع الناس وهذا هو الدجل والدجال اعور فهو يرى بعين المصلحة المادية فقط ولا يرى ما يريد الله سبحانه وما يريد الإمام المهدي (ع)، وهذا الدجال (دجال سيستان) اخطر من الدجال الأكبر (أمريكا) لانه يخدع الناس بظاهره. قال رسول الله (ص): (لغير الدجال أخوف عليكم من الدجال الأئمة المضلون، و سفك دماء عترتي من بعدي، أنا حرب لمن حاربهم، وسلم لمن سالمهم).([۱۳]) وقال رسول الله (ص): (سيأتي زمان على أمتي لا يبقى من القرآن إلا رسمه ولا من الإسلام إلا اسمه، يسمون به وهم ابعد الناس منه، مساجدهم عامرة وهي خراب من الهدى، فقهاء ذلك الزمان شر فقهاء تحت ظل السماء، منهم خرجت الفتنة واليهم تعود).([۱۴]) وقال رسول الله (ص) عن الله سبحانه وتعالى في المعراج: (…قلت الهي فمتى يكون ذلك (أي قيام القائم)، فأوحى اليَّ عز وجل: يكون ذلك إذا رفع العلم وظهر الجهل، وكثر القراء وقل العمل، وكثر الفتك، وقل الفقهاء الهادون، وكثر فقهاء الضلالة الخونة …).([۱۵])
در بیانیه برحذر بودن از دجال اکبر (آمریکا) عرض کردم که دجال بیش از یک مصداق دارد و این دجالی دیگرست که اصلش از سیستان است، پس او سیستانی است. و دجال اکبر از کویت از جهت کوه سنام موجود در سفوان داخل عراق میشود و همراهانش را به همراهی با خود فرا میخواند همان گونه که در احادیث اهل بیت (ع) وارد شده است. اما معنای اینکه دجال اولیائش را فرا میخواند، بدین معناست که آن دجال(سیستانی)، به دجال اکبر آمریکا دعوت میکند، و حاکمیت مردم را میطلبد و میخواهد نظریه دموکراسی آمریکایی را تطبیق دهد و با حاکمیت خداوند و انتخاب الهی بجنگد، پس او در باطن با علی (ع) میجنگد و در حالی که در ظاهر ادعای ولایت علی (ع) میکند تا مردم را بفریبد، و این دجال و آن دجال یک چشم فقط به مصالح مادی میاندیشند و آنچه اراده خداوند سبحان و امام مهدی (ع) است را نمیخواهند. و این دجال (دجال سیستان) خطرش از خطر دجال اکبر (آمریکا) بیشتر است زیرا او به ظاهرش مردم را فریب میدهد؛ رسول خدا (ص) فرمود: (به جز دجال بر شما از امامان گمراه کننده و ریخته شدن خون عترتم بعد از خودم میترسم. من دشمن هر کسی هستم که با آنها(عترتم) دشمنی کند و دوست آن کسی هستم که دوست آنها باشد). همچنین رسول خدا (ص) فرمود: (زمانی بر امتم میآید که از قرآن جز رسمی و از اسلام جز نامی باقی نماند، خود را مسلمان خوانند در حالی که آنان دورترین خلق از آنند. مساجدشان آباد ولی خالی از هدایت است، فقهای آن زمان شرورترین فقهایی هستند که آسمان بر آنها سایه افکنده، فتنه از آنها خارج میشود و به سوی خود آنها باز میگردد). و رسول الله (ص) از خدای سبحان در معراج نقل میکند که: (…گفتم ای خدای من، آن (یعنی قیام قائم) چه وقت خواهد بود؟ پس خدای عزوجل به من وحی فرمود: آنگاه که علم برداشته و جهل نمایان گردد، قاریان قرآن زیاد و عمل کنندگان به آن کم شوند، و دروغ زیاد گردد، و فقهای هدایت کننده کم و فقهای گمراه و خائن زیاد شوند،…).([۱۶])
لقد نقض هؤلاء الأئمة الذين يدعون إلى النار ركيزة الدين الإلهي وركيزة الاعتقاد بالله سبحانه وتعالى والتي كانت الأمر الأول منه سبحانه وتعالى لما خلق آدم (ع) قال تعالى: (وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً).([۱۷]) والتي قاتل لأجل ترسيخها في نفوس المؤمنين اكثر من مائة آلف نبي بعثهم الله سبحانه وتعالى وقتل لأجل ترسيخها سيد شباب أهل الجنة الحسين (ع) حتى أصبحت حاكمية الله والاعتقاد بالتنصيب الإلهي عقيدة المؤمنين التي لا اختلاف عليها، وتحمل المؤمنون بسبب اعتقادهم بتنصيب الله وبحاكمية الله لا حاكمية الناس العناء والقتل والتقتيل من خلفاء بني أمية وبني العباس وأئمة الجور ولم يرضخوا ولم يستسلموا، حيث انهم اصبحوا بهذا الاعتقاد الإلهي يمثلون حصيلة دعوة الأنبياء والمرسلين والأئمة (ع) وحصيلة تضحياتهم العظيمة وحيث انهم اصبحوا يمثلون القاعدة الأساسية للإمام المهدي (ع) لأنهم يؤمنون بحاكمية الله لا حاكمية الناس، والإمام المهدي (ع) هو الذي يطبق حاكمية الله في المجتمع الذي لا يرضى إلا بها ويرفض البديل الشيطاني الباطل حاكمية الناس أو الديمقراطية والانتخابات، والتي تمثل أختيار عالم الدين غير العامل الدجال الذي يتبع الدجال الأكبر أمريكا ويوافقها ويداهنها ويمهد لها وللسفياني، بل ويعمل لإقرار قانونها (حاكمية الناس أو الديمقراطية والانتخابات) بل والأنكى والأعظم إنه يعمل لمحاربة الإمام المهدي (ع) مع يهود هذه الأمة والإنكار حاكمية الله، سبحان الله إن وعد ربي كان مفعولا… هذا ما وعدنا الله ورسوله… صدق الله ورسوله … لا لأمره تعقلون ولا من أولياءه تقبلون (حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ).([۱۸])
براستی که این امامان دعوت کننده به آتش، لنگر و اساس دین الهی و اعتقاد به خدای سبحان و متعال، و امرِ اول از جانب خدای سبحان در ابتدای آفرینش آدم (ع) را نقض کردند. خدای متعال فرمود: (و به یادآور آنگاه که خدا به فرشتگان گفت من در زمین خلیفهای تعیین میکنم). امرِ اولی که برای تثبیت آن در جانهای مومنین، بیش از ۱۰۰ هزار نبی که خدای سبحان و متعال آنان را مبعوث کرد، مبارزه نمودند و برای تثبیت آن سید جوانان اهل بهشت حسین (ع) کشته شد تا آنجا که حاکمیت خدا و انتخاب الهی، اعتقاد مومنان گشت و اختلافی در آن وارد نگردید و مومنان به سبب اعتقادشان به حاکمیت خدا و تنصب الهی و نه حاکمیت مردم، رنج، قتل و کشتار را از خلفای بنیامیه و بنیعباس وائمهجور تحمل کردند و خسته و تسلیم نشدند، تا آنجا که بر اساس این اعتقاد الهی، پیرو ثمره دعوت انبیاء و مرسلین و ائمه(ع) و فداکاریهای بزرگ ایشان شدند، و آن را قاعدهای اساسی برای امام مهدی (ع) قرار دادند زیرا آنان به حاکمیت خدا ایمان آوردند نه به حاکمیت مردم. و امام مهدی (ع) آن کسی است که حاکمیت خدا را در جامعه عملی میسازد و به چیزی جز آن رضایت نمیدهد. و جایگزین شیطانی و باطل حکومت، یعنی: حکومت مردم و دموکراسی و انتخابات و عمل و گفتار مشابه آن را از عالم دینی بیعملِ دجال، پیرو دجال اکبر آمریکا، رد میکند. همان عالم بیعملی که با آمریکا کنار میآید و با او همراهی مینماید و شرایط را برای او وسفیانی مهیا میسازد، و برای اجرای قانون آن (یعنی حاکمیت مردم یا دموکراسی وانتخابات) عمل میکند، و بلکه بالاتر از آن این که با یهود این امت به جنگ امام مهدی (ع) و انکار حاکمیت خدا میآید. سبحان الله که وعده پروردگارم عملی خواهد شد… این آن وعدهای است که خدا و رسولش به ما دادند…. خدا و رسولش راست گفتند…. نه در امرش تعقل میکنید و نه از اولیایش قبول میکنید (حکمتی است رسا، امّا هشدارها کفایت نکنند).
فالمؤمنون وعلى مرور الأعوام التزموا حاكمية الله ولم يحيدوا عنها حتى إذا حان وقت ظهور الإمام المهدي(ع) وقيامه امتحنهم الله بالدجال وبفتنة الدجال فسقط فيها كثير من المسلمين، فالتفتوا أيها المسلمون وراجعوا أنفسكم فان الله لا يغفر أن يشرك به: (إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً).([۱۹]) (إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيداً). ([۲۰]) وإقرار حاكمية الناس شرك لا ينكره إلا مغالي ومتعصب، أعاذنا الله (وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ)،([۲۱]) الناس نيام إذا ماتوا انتبهوا، أيها المسلمون التفوا حول راية قائم آل محمد الإمام المهدي (ع) والحق الذي أدعوكم له، اكفروا بحاكمية الناس، وأمنوا واقروا بحاكمية الله ولا تتبعوا الأئمة الذين يدعون إلى النار ، والذين خرجوا عن الشريعة الإسلامية علنا وخالفوا الإمام المهدي (ع) والقرآن على رؤوس الأشهاد ويريدون خداعكم وإضفاء الشرعية على العلمانية والديمقراطية الأمريكية والانتخابات باسم الإسلام، الذي ينكرها ولا يقرها جملة وتفصيلا فمن اعترف بحاكمية الناس وأنكر حاكمية الله فهو كافر، ومن اعترف بحاكمية الله ومع ذلك اعترف بحاكمية الناس والديمقراطية والانتخابات، فهو مشرك ومن اعترف بحاكمية الله وتابع ولي الله وسار على نهج الإمام المهدي (ع) وأنكر حاكمية الناس فهو مؤمن (قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).([۲۲])
آری مومنان در گذر سالها معتقد به حاکمیت خداوند بودند و آن را محدود نکردند تا این که زمان ظهور و قیام امام مهدی (ع) فرا رسید و خداوند آنان را با دجال و فتنه دجال آزمود در آن بسیاری از مسلمین سقوط کردند. پس ای مسلمانان، آگاه باشید و به نفس خویش باز گردید، چراکه خداوند کسی که به او شرک بورزد را نمیآمرزد: (خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد! و پایینتر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) میبخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است). (خداوند، شرک به او را نمیآمرزد؛ (ولی) کمتر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میآمرزد. و هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، در گمراهی دوری افتاده است). و اقرار به حاکمیت مردم، شرکی است که آن را جز متعصب و ستمکار انکار نمیکند. پناه بر خدا (وموسی گفت از دست هر متکبر، که به روز حساب ایمان ندارد، به پروردگارم و پروردگار شما پناه میبرم). مردم خوابند و وقتی مردند، بیدار میشوند. ای مسلمانان حول پرچم قائم آل محمد امام مهدی (ع) و حقّی که شما را به آن فرا میخوانم جمع شوید. به حاکمیت مردم کفر ورزید و به حاکمیت خداوند اقرار و ایمان آورید و از امامانی که به آتش فرا میخوانند، پیروی نکنید. آنانی که به صورت علنی از شریعت اسلام خارج شدند و در برابر همگان به مخالفت با امام مهدی (ع) و قرآن پرداختند و میخواهند فریبتان دهند و دموکراسی آمریکایی و انتخابات، را به اسم اسلامی که کاملاً آن را رد میکند بر شرع بیفزایند. پس هر کس به حاکمیت مردم اعتراف کند و حاکمیت خدا را رد نماید، کافر است. و هر کس به حاکمیت خدا معترف باشد و در کنار آن به حاکمیت مردم و دموکراسی و انتخابات نیز معتقد باشد، مشرک است. و هر کس که معترف به حاکمیت خدا و تابع ولی خدا باشد و بر روش امام مهدی (ع) گام بردارد و حاکمیت مردم را انکار نماید، او مومن است. (راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابراین، کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست).
وهذا القرآن والأحاديث الشريفة عن الرسول (ص) والأئمة (ع) تهتف في أسماع الغافلين: قال تعالى: (وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ).([۲۳]) (وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ).([۲۴]) (وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ).([۲۵]) وقال تعالى: (إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً ).([۲۶]) وقال تعالى: (قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ).([۲۷]) وقال تعالى: (يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ).([۲۸]) وقال تعالى: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلأِ مِنْ بَنِي إِسْرائيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكاً نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ).([۲۹]) قال الصادق (ع): (…أ ما ترى الله يقول: «ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها» يقول: ليس لكم أن تنصبوا إماما من قبل أنفسكم تسمونه محقا بهوى أنفسكم و إرادتكم. ثم قال الصادق (ع): ثلاثة لا يكلمهم الله و لا ينظر إليهم يوم القيامة و لا يزكيهم و لهم عذاب أليم، من أنبت شجرة لم ينبته الله يعني من نصب إماما لم ينصبه الله أو جحد من نصبه الله).([۳۰]) والأحاديث كثيرة لا يسعها هذا البيان فراجعوا كتابيَّ: (حاكمية الله، ولمن الملك اليوم).
و این قرآن و احادیث شریف از رسول (ص) و ائمه (ع) است که در گوش غافلان فریاد میکشد: (و هر که به آنچه خدا فرستاده، حکم نکند، آنان کافرند). (و هر که به آنچه خدا فرستاده، حکم نکند، آنان ظالمند). (و هر که به آنچه خدا فرستاده، حکم نکند، آنان فاسقند). و خدای متعال فرمود: (همانا من در زمین خلیفهای قرار میدهم). و خدای متعال فرمود: (بگو خدایا ! ای مالک ملک به هر که بخواهی ملکت را میبخشی و از هر که بخواهی میگیری). و خدای متعال فرمود: (ای داوود تو را در زمین خلیفه میگمارم پس به حق بین مردم حکم کن). و خدای متعال فرمود: (آیا ندیدی جماعتی از بنی اسرائیل را پس از موسی آنگاه که به نبیشان گفتند: برای ما پادشاهی برگزین تا در راه خدا بجنگیم). امام صادق (ع) فرمود: (… نمیبینید که خداوند میگوید: «شما حق ندارید به میل خود درختی در زمین بکارید». بدین معنی که شما حق ندارید بنا به میلتان، شخصی را به امامت منصوب کنید و بر حسب خواست و اراده خود او را به حق بدانید، و بعد فرمود: سه نفر هستند که در روز قیامت خداوند به آنها نگاه نمیکند و با آنها سخن نمیگوید و آنها را به فهم و کمال نمیرساند و عذابی دردناک خواهند داشت: اولی آن که درختی را برویاند که خداوند آن را نرویانده است، یعنی بر خلاف خواست خداوند کسی را به امامت برگزیدن، یا انکار نمودن شخصی که خداوند او را به امامت منصوب کرده است). و احادیث بسیارند که در اینجا مجال آن نیست، پس به دو کتاب: «حاکمیت خدا، و امروز پادشاهی از آن کیست؟» مراجعه نمایید.
أين المتمسكين بالثقلين، أين أولياء المهدي (ع) وحلفاء القرآن، رحم الله من نصر علياً (ع) بيده فان لم يستطع فبلسانه فان لم يستطع فبقلبه وذلك اضعف الإيمان عن أبي جعفر الباقر (ع) قال: قال رسول الله (ص): (يا علي إن فيك مثلا من ” قل هو الله أحد ” من قرأها مرة فقد قرأ ثلث القران ومن قراها مرتين فقد قرا ثلثي القران ومن قرأها ثلاثا فقد قرأ القران يا علي ومن احبك بقلبه كان له اجر ثلث الأمة ومن احبك بقلبه وأعانك بلسانه كان له اجر ثلثي هذه الأمة ومن احبك بقلبه وأعانك بلسانه ونصرك بسيفه كان له مثل اجر هذه الأمة).([۳۱]) طوبى لكم يا أنصار الله، وأنصار الإمام المهدي (ع) وانتم تواجهون الجاهلية في آخرالزمان، التي عادت كيوم بعث رسول الله (ص) الذي قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (إن الإسلام بدأغريبا وسيعود غريبا كما بدأ، فطوبى للغرباء، فقيل: ومنهم يا رسول الله؟ قال: الذين يصلحون إذا فسد الناس).([۳۲]) وعن أبى بصير، قال: (قلت لإبي عبدالله (عليه السلام): أخبرني عن قول أميرالمؤمنين (عليه السلام): إنّ الإسلام بدا غريبا وسيعود كما بدا فطوبى للغرباء. فقال: يا أبا محمد إذا قام القائم (عليه السلام) استأنف دعاء جديدا كما دعا رسول الله (صلى الله عليه واله وسلم)، قال: فقمت إليه وقبلت رأسه وقلت: أشهد أنك إمامي في الدنيا و الآخرة أوالى وليك وأعادي عدوك، وأنك ولي الله، فقال: رحمك الله).([۳۳])
کجایند آنان که به ثقلین چنگ میزنند؟ کجایند اولیای مهدی (ع) و هم پیمانان با قرآن؟ خدا بیامرزد آن کسی را که علی (ع) را با دست و اگر نتواند با زبان و اگر نتواند با قلب یاری دهد و این ضعیفترین شکل ایمان است. از امام باقر (ع) روایت شده که رسول خدا (ص) فرمود: (ای علی ! در تو مثلی از «قل هو الله احد» است هر کس آن را یک بار بخواند، یک سوم قرآن را خوانده است و هر که آن را دو بار بخواند، دو سوم قرآن را خوانده است و هر که آن را سه بار بخواند مثل آن است که قرآن را کامل خوانده باشد. ای علی ! اگر کسی تو را با قلب دوست داشته باشد، اجر یک سوم این ملت را دارد و اگر کسی تو را با قلب دوست داشته باشد و با زبان یاریت کند، اَجری معادل اجر دو سوم امت را ببرد و کسی که با قلب دوستت داشته باشد و با دست (شمشیر) و زبان یاریت کند، اَجری معادل همه امت دارد). خوشا به حالتان ای یاران خدا ! و ای انصار امام مهدی (ع) ! شما در آخرالزمان با جاهلیت مواجه هستید. مانند آن جاهلیتی که در روز بعثت، رسول خدا (ص) با آن مواجه بود، همان گونه که رسول خدا (ص) فرمود: (همانا اسلام غریبانه آغاز شد و غریبانه نیز باز میگردد، پس خوشا به حال غریبان. به ایشان عرض شد ای رسول خدا آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان که به اصلاح میپردازند، آنگاه که مردم در حال فسادند). و ابو بصير گويد: (به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: مرا از معنى گفتار اميرالمؤمنين عليه السّلام كه مىفرمايد: «اسلام به غريبى آغاز شد و در آينده نيز بدان حال كه شروع شده باشد باز خواهد گشت پس خوشا بحال غريبان» آگاه فرما، حضرت فرمود: اى ابا محمّد قائم هنگامى كه قيام كند دعوت نوينى را آغاز خواهد كرد همان گونه كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دعوت فرمود، (ابو بصير) گويد: برخاستم و سر آن حضرت را بوسيدم و عرض كردم: گواهى مىدهم كه تو در دنيا و آخرت امام منى، دوست تو را دوست مىدارم و دشمن تو را دشمن مىدارم و گواهى مىدهم كه تو ولىّ خدائى، آن حضرت فرمود: خدا تو را مورد رحمت قرار دهد).
وطوبى لكم وانتم تواجهون الأصوات النكرة التي أخذت تردد صرخة الجاهلية الأولى (اعلُ هبل) لعنة الله على هبل ولكن هبلهم هذه المرة عالم الدين غير العامل الذي يوافق علمانية وديمقراطية وانتخابات أمريكا. لعنة الله على الدجال الأكبر (أمريكا) لعنة الله على دجال سيستان. وتذكروا دائما أن رسول الله (ص) حذركم من الدجال ومن فتنة الدجال، وقال (ص): (لما عرج بي ربي جل جلاله أتاني النداء يا محمد قلت لبيك … إلى أن قال: وخروج رجل من ولد الحسين بن علي بن أبي طالب وخروج الدجال يخرج من المشرق من سجستان (سيستان) وظهور السفياني…).
قال تعالى: (وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ)،([۳۴]) (يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبَادِ * وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ)،([۳۵]) (قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ)،([۳۶]) (قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ).([۳۷])
خوشا به حالتان که با صداهای منکر مواجه هستید، گویا فریاد جاهلیت اول زنده شده: (هُبَل را بالا ببرید) لعنت خداوند بر هُبَل، اما این بار هُبَل آنها عالم دینی بیعملی است که موافق سكولاريسم، دموکراسی و انتخابات آمریکا است. لعنت خدا بر دجال اکبر (آمریکا) و لعنت خدا بر دجال سیستان. ودائماً به یاد آورید که رسول خدا (ص) شما را از دجال و فتنه دجال بر حذر داشت، ایشان (ص) فرمود: (آنگاه که خداوند جلیل مرا بالا برد ندایی به من رسید که ای محمد ! و من لبیک گفتم …. تا آن که فرمود: خروج فرزندی از فرزندان حسین بن علي بن أبي طالب، و خروج دجال از شرق از سجستان (سیستان)، وظهور سفیانی …).
خدای متعال فرمود: (ما موسی را با آیات خود فرستادیم؛ (و دستور دادیم:) قومت را از ظلمات به نور بیرون آر! و «ایّام اللّه» را به یاد آنان آور! در این، نشانههایی است برای هر صبر کننده شکرگزار!)، (آن مرد با ایمان گفت: «ای قوم من! من بر شما از روزی همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم! * از عادتی همچون عادات قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنان بودند (از شرک و کفر و طغیان) میترسم؛ و خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمیخواهد. * ای قوم من! من بر شما از روزی که مردم یکدیگر را صدا میزنند (و از هم یاری میطلبند و صدایشان به جایی نمیرسد) بیمناکم!)، (بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما هیچ گونه جنونی ندارد؛ او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید (الهی) است!»)، (بگو: «من پیامبر نوظهوری نیستم؛ و نمیدانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحی میشود پیروی میکنم، و جز بیمدهندهای آشکار نیستم!»).
والحمد لله وحده
يا منصور أمت
أمـت أمـت
أحمد الحسن
وصي ورسول الإمام المهدي (ع)
إلى الناس كافة
۲۷/رمضان/۱۴۲۵ هـ . ق([۳۸])
بجوار الحسين ع كربلاء المقدسة
***
[۱]. المؤمنون۶۴-۷۱
[۲]. يوسف:۳۷-۳۸
[۳]. السجدة:۲۴
[۴]. الأنبياء:۷۳
[۵]. القصص: من الآية۴۱
[۶]. نهج البلاغة
[۷]. البقرة:۲۷۵
[۸]. نهج البلاغة
[۹]. النساء: من الآية۲۵
[۱۰]. البقرة: من الآية۲۳۵
[۱۱]. جواهر الكلام – الشيخ الجواهري ج ۱۲ ص ۳۵۲
[۱۲]. بحار الأنوار ج ۵۱ ص ۷۰ ، ج ۵۲ ص ۲۷۶ ، درر الأخبار ص۳۸۸ ، مستدرك سفينة البحار ج ۴ ص ۴۹۴ ، غاية المرارم ج ۲ ص ۷۳ ، ج ۷ ص ۱۲۲ ، المهدي المنتظر ج ۲ ص ۲۵۹ ، منتخب الأنوار المضيئة ص ۴۸. وفي المعاجم سيجستان هي سيستان في القاموس المحيط ج ۲ ص ۲۲۱ قال: (وسجستان بالكسر: معرب سيستان)، وفي تاج العروس ج ۴ ص ۱۶۵: (وسجستان بالكسر معرب سيستان)، وفي الكنى والألقاب لعباس القمي ج۱ ص ۴۵ ، ج ۲ ص ۳۰۸: (سجستان معرب سيستان)، وكذلك في هامش تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي ج ۶ ص ۳۴۴، وهامش بحار الأنوار للمجلسي ج ۵۰ ص ۸۶ ، ج ۴۲ ص ۲.
[۱۳]. الأمالي للطوسي مج ۱۸ ص ۵۱۲
[۱۴]. بحار الأنوار ج۵۲ ص۱۹۰
[۱۵]. البحار ج۵۲
[۱۶]. سید احمدالحسن (ع): (متأسّفانه بسیاری از نادانها و احمقها بر طبل این علمای بیعمل (نصرانی) میکوبند و بر شیپور آنها میدمند، بلکه حق آن است که مردم آنها را «علمای آمریکایی» بنامند. میگویند اینها علمایی هستند که حکمت به سکوتشان کشانده است و اِی کاش ساکت میماندند، ولی عمری را ساکت شدند و (در نهایت) زبان به کفر گشودند. نتیجهای که سیستانی و نظایر او به آن رسیدهاند این است که: «مردم قانون را وضع میکنند و مردم حاکم را تعیین مینمایند، و کارشان بر پایهی مشورت با هم است و از دید این انسانهای جاهل، محمد و علی که سلام و درود خداوند بر آنها باد خطا کردهاند، راجع به امری که درباره آن از من نظر خواستيد چنین حکم شده، وحکم به نظر سیستانی برای شیطان است». اینها قطعاً ریاکارند و کار آنها تماماً ریا میباشد. گریهشان بر حسین (ع) ریا است، نمازشان ریا است و هدف آنها سیطره یافتن بر دلهای مردمان و مناصِب متعفن دنیوی مانند ریاست دینی است «الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ»). متشابهات جلد۱ سوال۲۰
[۱۷]. البقرة: ۳۰
[۱۸]. القمر:۵
[۱۹]. النساء:۴۸
[۲۰]. النساء:۱۱۶
[۲۱]. غافر:۲۷
[۲۲]. البقرة: من الآية۲۵۶
[۲۳]. المائدة: ۴۴
[۲۴]. المائدة: ۴۵
[۲۵]. المائدة: ۴۷
[۲۶]. البقرة: ۳۰
[۲۷]. آل عمران:۲۶
[۲۸]. صّ:۲۶
[۲۹]. البقرة: ۲۴۶
[۳۰]. تحف العقول ص۳۲۵
[۳۱]. البرهان ج ۵ ص ۵۲۲
[۳۲]. مستدرك الوسائل – الميرزا النوري ج ۱۱ص ۳۲۳
[۳۳]. كتاب الغيبة- محمد بن إبراهيم النعماني ص ۳۲۲
[۳۴]. إبراهيم: ۵
[۳۵]. غافر:۳۰-۳۲
[۳۶]. سـبأ:۴۶
[۳۷]. الأحقاف:۹
[۳۸]. مصادف با: آبان ۱۳۸۳ شمسی، و نوامبر ۲۰۰۴ میلادی.
مطالب مرتبط :
دانلود بیانیههای سید احمدالحسن (ع)
دانلود خطبهها و سخنرانیهای سید احمدالحسن (ع)
دانلود کتابهای سید احمدالحسن (ع)
بخشی از کتاب متشابهات: «معنی سخن خدای متعال در سوره ماعون: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ»
بخشی از کتاب حاکمیت خدا: «مذهب مصلح جهانی منتظر»
نظرات
ارسال یک نظر